bahtever - بختور
The entry is a dictionary list for the word bahtever - بختور
بختور Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بُ / بَ ] (اِ) بختو. رعد. (آنندراج)(ناظم الاطباء) (برهان قاطع). غرنده مثل ابر.
(شرفنامه منیری):
عاجز شود ز اشک دو چشم و غریو من
ابر بهارگاهی و بختور در مطیر.رودکی.
|| شیر درنده. (ناظم الاطباء).
(شرفنامه منیری):
عاجز شود ز اشک دو چشم و غریو من
ابر بهارگاهی و بختور در مطیر.رودکی.
|| شیر درنده. (ناظم الاطباء).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ وَ ] (ص مرکب) (از: بخت +
ور) بختیار. دولتمند. بختاور. (آنندراج) .
صاحب بخت. (برهان قاطع). مقبل. (ناظم
الاطباء). مُطعم. (منتهی الارب). خوش بخت.
سعید. بخت مند. دولتی. حظی. مرزوق :
آنکه ترازوی سخن سخته کرد
بختوران را ...
ور) بختیار. دولتمند. بختاور. (آنندراج) .
صاحب بخت. (برهان قاطع). مقبل. (ناظم
الاطباء). مُطعم. (منتهی الارب). خوش بخت.
سعید. بخت مند. دولتی. حظی. مرزوق :
آنکه ترازوی سخن سخته کرد
بختوران را ...
bahtever - بختور other entries
Next Words