ireb - ارب
The entry is a dictionary list for the word ireb - ارب
ارب Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِ رِ ] (اِخ) در اساطیر یونان پسر کائو
و شب، و بقول دیگر، برادر شب است که با او
ازدواج کرد و از ایشان اثیر (اِتِر) و روز پدید
آمد. هی ژَن، تقدیر و سرنوشت، مرگ، خواب،
اوهام، ستیکس و پارک ...
و شب، و بقول دیگر، برادر شب است که با او
ازدواج کرد و از ایشان اثیر (اِتِر) و روز پدید
آمد. هی ژَن، تقدیر و سرنوشت، مرگ، خواب،
اوهام، ستیکس و پارک ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ ] (ع مص) محکم کردن گره. || بر
«اِرب»، یعنی عضوی از اعضای کسی زدن.
(از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). || (اِ)
مابین انگشت سبابه و وسطی. (از منتهی
الارب) (از ...
«اِرب»، یعنی عضوی از اعضای کسی زدن.
(از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). || (اِ)
مابین انگشت سبابه و وسطی. (از منتهی
الارب) (از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ رَ ] (ع مص) ماهر و زبردست شدن
در کاری. || حریص و شیفته شدن به
چیزی. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد).
|| چیره و توانا شدن و غلبه کردن. ...
در کاری. || حریص و شیفته شدن به
چیزی. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد).
|| چیره و توانا شدن و غلبه کردن. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ رِ ] (ع ص) اریب. خوگر و دانای به
چیزی. ماهر و زبردست. || عاقل. (منتهی
الارب) (اقرب الموارد).
چیزی. ماهر و زبردست. || عاقل. (منتهی
الارب) (اقرب الموارد).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِ ] (ع اِ) زیرکی. دهاء. عقل. || مکر.
حیله. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد).
|| زشتی و بدی. (از منتهی الارب) (از ناظم
الاطباء). || حاجت. ج، آراب. ...
حیله. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد).
|| زشتی و بدی. (از منتهی الارب) (از ناظم
الاطباء). || حاجت. ج، آراب. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِ رَ ] (ع مص) اَرابة. عاقل شدن. (از
منتهی الارب) (از اقرب الموارد). || (ص)
عاقل. (از ناظم الاطباء).
منتهی الارب) (از اقرب الموارد). || (ص)
عاقل. (از ناظم الاطباء).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اُ ] (ع اِ) زیرکی. دهاء. ج، آراب. (از
منتهی الارب) (از ذیل اقرب الموارد) (از
دهار). || بچهٔ گوسفند و گاو وقتی از شکم
مادر برآمده باشد. (از منتهی الارب) (از اقرب
الموارد).
منتهی الارب) (از ذیل اقرب الموارد) (از
دهار). || بچهٔ گوسفند و گاو وقتی از شکم
مادر برآمده باشد. (از منتهی الارب) (از اقرب
الموارد).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اُ رَ ] (ع اِ) جِ اُربة. (از منتهی الارب)
(از ذیل اقرب الموارد). رجوع به اُربة شود.
(از ذیل اقرب الموارد). رجوع به اُربة شود.