alt - آلت
The entry is a dictionary list for the word alt - آلت
آلت Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük
alet
Arapça - Arapça sözlük Metni çevir
معجم اللغة العربية المعاصرة
آلتَ يُؤالِت، مؤالتةً، فهو مُؤالِت، والمفعول مُؤالَت
• آلتَ القومَ: نقصهم حقَّهم وظلمهم "{وَمَا آلَتْنَاهُمْ مِنْ عَمَلِهِمْ مِنْ شَيْءٍ} [ق]".
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لَ ] (ع اِ) آله. واسطهٔ میان فاعل و
مفعول در رسیدن اثر، چون اره برای نجار.
افزار. ابزار. دست افزار. (مهذب الاسماء). ساز
کار. ساز. (زمخشری). ادات. ساز
دست :
ببازار شد مشک و آلت ببرد
گروکان به پرمایه ...
مفعول در رسیدن اثر، چون اره برای نجار.
افزار. ابزار. دست افزار. (مهذب الاسماء). ساز
کار. ساز. (زمخشری). ادات. ساز
دست :
ببازار شد مشک و آلت ببرد
گروکان به پرمایه ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لَ ] (اِ) هر یک از قطعات چوب
باریک تراشیده بدرازا با درز و شکاف که در
در و پنجره و قاب سقف بکار برند چون
فاصلهٔ میان دو صفحه یا دو لغت یا دو شیشه و
چهارسوی ...
باریک تراشیده بدرازا با درز و شکاف که در
در و پنجره و قاب سقف بکار برند چون
فاصلهٔ میان دو صفحه یا دو لغت یا دو شیشه و
چهارسوی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(لَ) [ ع . ] ( اِ.) 1 - ابزار، وسیله . 2 - سبب ، مایه . 3 - عضو، اندام . 4 - زین
و برگ (اسب ). 5 - آلت تناسلی زن و مرد.
و برگ (اسب ). 5 - آلت تناسلی زن و مرد.
alt - آلت other entries
Next Words
Words according to the Latin alphabet.