ımya - عمیا
The entry is a dictionary list for the word ımya - عمیا
عمیا Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عَ مْ ] (از ع، ص) عمیاء. رجوع به
عمیاء شود. || (ق) کورکورانه.
ناآگاهانه :
بیان کن حال و جایش را اگر دانی مرا ورنه
مپوی اندر ره حکمت ز تقلید ای پسر عمیا.
ناصرخسرو.
...
عمیاء شود. || (ق) کورکورانه.
ناآگاهانه :
بیان کن حال و جایش را اگر دانی مرا ورنه
مپوی اندر ره حکمت ز تقلید ای پسر عمیا.
ناصرخسرو.
...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عِ مْ می یا ] (ع مص) قتیل عمیا؛
کشته ای که کشندهٔ آن معلوم نشود. (منتهی
الارب) (ناظم الاطباء). قُتل عمیا؛ کشته شد و
دانسته نیست که کشنده اش کیست. (از اقرب
الموارد).
کشته ای که کشندهٔ آن معلوم نشود. (منتهی
الارب) (ناظم الاطباء). قُتل عمیا؛ کشته شد و
دانسته نیست که کشنده اش کیست. (از اقرب
الموارد).