raıb - راعب
The entry is a dictionary list for the word raıb - راعب
راعب Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عِ ] (ع ص) ترسان. ترسنده. (از
المنجد). || آن سیل که وادی برکند. ج،
رواعب. (مهذب الاسماء). سیل راعب؛ سیلی
که بعلت کثرتش هول انگیز باشد. (از المنجد).
توجبه که پر کند رود را. (منتهی ...
المنجد). || آن سیل که وادی برکند. ج،
رواعب. (مهذب الاسماء). سیل راعب؛ سیلی
که بعلت کثرتش هول انگیز باشد. (از المنجد).
توجبه که پر کند رود را. (منتهی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عِ ] (اِخ) زمینی است: منها الحمام
الراعبی؛ یعنی نوعی از کبوتر. (از تاج
العروس). (منتهی الارب) (آنندراج). نام
زمینی که کبوتر راعبی منسوب بدانجاست.
(ناظم الاطباء).
الراعبی؛ یعنی نوعی از کبوتر. (از تاج
العروس). (منتهی الارب) (آنندراج). نام
زمینی که کبوتر راعبی منسوب بدانجاست.
(ناظم الاطباء).