Genc - گنج
The entry is a dictionary list for the word Genc - گنج
گنج Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük
hazine
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گَ ] (اِ) پهلوی گنج، ارمنی گنج،آرامی گینزا، گززا، عربی کنز. (حاشیهٔ
برهان قاطع چ معین). زر و گوهری باشد که
در زیر زمین دفن کنند. (برهان). دفینه ای که
پادشاهان نهند. (اوبهی). رِکاز. دَفینَه. کَنز.
مَفتَح. (منتهی الارب):
در ...
برهان قاطع چ معین). زر و گوهری باشد که
در زیر زمین دفن کنند. (برهان). دفینه ای که
پادشاهان نهند. (اوبهی). رِکاز. دَفینَه. کَنز.
مَفتَح. (منتهی الارب):
در ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گِ ] (ص) گیج و سرگشته و متحیر.
(برهان). ظاهراً مصحف «گیج» است. (حاشیه
برهان چ معین). رجوع به کنج شود.
|| صاحب عجب و تکبر و خودستای.
(برهان).
(برهان). ظاهراً مصحف «گیج» است. (حاشیه
برهان چ معین). رجوع به کنج شود.
|| صاحب عجب و تکبر و خودستای.
(برهان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گُ ] (اِمص، اِ) ریشه و اسم مصدر از
گنجیدن. (حاشیهٔ برهان قاطع چ معین).
گنجایش که از گنجیدن... باشد. (برهان)
(آنندراج). گنجایش و وسعت. (ناظم
الاطباء):
زمان در امتثال امر و نهی او چنان واله
که ممکن نیست در تعجیل او ...
گنجیدن. (حاشیهٔ برهان قاطع چ معین).
گنجایش که از گنجیدن... باشد. (برهان)
(آنندراج). گنجایش و وسعت. (ناظم
الاطباء):
زمان در امتثال امر و نهی او چنان واله
که ممکن نیست در تعجیل او ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گُ ] (اِ) در دیلمان، گاو کوهی.
(فرهنگ گیلکی تألیف منوچهر ستوده
ص ۲۱۵).
(فرهنگ گیلکی تألیف منوچهر ستوده
ص ۲۱۵).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گَ ] (اِخ) دهی است از دهستان طارم
بخش سعادت آباد شهرستان بندرعباس که در
۳۹۰۰۰گزی جنوب باختری حاجی آباد و
۴۰۰۰گزی باختر طارم واقع شده است. هوای
آن گرم و سکنهٔ آن ۲۸۸ تن است. آب آن از
قنات تأمین ...
بخش سعادت آباد شهرستان بندرعباس که در
۳۹۰۰۰گزی جنوب باختری حاجی آباد و
۴۰۰۰گزی باختر طارم واقع شده است. هوای
آن گرم و سکنهٔ آن ۲۸۸ تن است. آب آن از
قنات تأمین ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(گَ) [ په . ] (اِ.) 1 - خزانة زر و سیم ، جواهری که در جایی پنهان باشد. 2 - ثروت
بسیار. 3 - انبار، مخزن . ؛ ~ باد آورده گنجی که بی زحمت و رنج به دست آید.
بسیار. 3 - انبار، مخزن . ؛ ~ باد آورده گنجی که بی زحمت و رنج به دست آید.
Farsça - Lehçe sözlük Metni çevir
cenić; gromadzić; przechowywać; skarb; skarbiec; skarbnica; zapas; zasób; zbierać