abi - آبی
The entry is a dictionary list for the word abi - آبی
آبی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük
mavi
Farsça - Türkçe sözlük
mavi
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ص نسبی) برنگ آب. کبود. ازرق.
نیلی. نیلگون. نیلوفری. کوود. آبیو. رنگ
کبود روشن. و گاه آبی آسمانی گویند و از
آن آبی سخت روشن خواهند و این همان
آسمانجونی و آسمانگونه است. و آبی سیر
گویند و از آن آبی ...
نیلی. نیلگون. نیلوفری. کوود. آبیو. رنگ
کبود روشن. و گاه آبی آسمانی گویند و از
آن آبی سخت روشن خواهند و این همان
آسمانجونی و آسمانگونه است. و آبی سیر
گویند و از آن آبی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) میوهٔ بزرگتر از سیب برنگ زرد
پرزدار و از سوی دم و سر ترنجیده و برگ
درخت آن با پرز و مخملی و رنگ و پوست
چوب آن بسیاهی مایل. بهی. بِهْ.
سفرجل :
آبی مگر چو من ز غم ...
پرزدار و از سوی دم و سر ترنجیده و برگ
درخت آن با پرز و مخملی و رنگ و پوست
چوب آن بسیاهی مایل. بهی. بِهْ.
سفرجل :
آبی مگر چو من ز غم ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ع ص) سرکش. نافرمان. بی فرمان.
بازایستنده. انکارکننده. ممتنع. اَبی. آنکه سر
باززند از. مکروه دارنده. کارِهْ. || آن
گشن که بول بوید. (مهذب الاسماء).
|| (اِخ) آبی اللحم الغفاری؛ نام صحابی
که گوشت ...
بازایستنده. انکارکننده. ممتنع. اَبی. آنکه سر
باززند از. مکروه دارنده. کارِهْ. || آن
گشن که بول بوید. (مهذب الاسماء).
|| (اِخ) آبی اللحم الغفاری؛ نام صحابی
که گوشت ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ص نسب . اِ.) 1 - یکی از سه رنگ اصلی (زرد، قرمز، آبی ). 2 - به ، سفرجل . 3 -
نوعی انگور. 4 - نوعی زراعت که آبیاری می شود، مقابلِ دیمی .
نوعی انگور. 4 - نوعی زراعت که آبیاری می شود، مقابلِ دیمی .
Next Words
Words according to the Latin alphabet.