los - لوس
The entry is a dictionary list for the word los - لوس
لوس Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Arapça sözlük Metni çevir
لوس: اللَّوْسُ: الذَّوْق. رجل لَؤُوس، على فَعول؛ لاسَ يَلُوس لَوْساً وهو أَلْوَسُ: تَتَبَّع الحلاوات فأَكلها. واللَّوْسُ: الأَكل القليل. وما ذاق عنده لَوْساً ولا لَواساً، بالفتح، أَي ذَواقاً. ولا يَلُوسُ كذا أَي لا يَنالُه، وهو من ذلك. وقال أَبو صاعد الكلابي: ما ذاق عَلُوساً ولا لَؤُوساً، وما لُسْنا عندهم لَواساً. واللُّواسَة، بالضم: أَقلّ من اللُّقمة. واللُّوس: الأَشِدَّاء (* قوله واللوس الأشداء إلخ” قال في شرح القاموس: هنا ذكره صاحب اللسان ومحل ذكره الياء.)، واحِدُهم أَلْيَس.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لَ ] (ع مص) شیرینی و جز آن جستن
جهت خوردن. || چشیدن. (منتهی الارب)
(تاج المصادر). || به زبان گردانیدن چیزی
در دهان. (منتهی الارب).
جهت خوردن. || چشیدن. (منتهی الارب)
(تاج المصادر). || به زبان گردانیدن چیزی
در دهان. (منتهی الارب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) غش کافور. غش که در کافور کنند.
باری که به کافور زنند تا بسیارش کنند:
کافور تو با لوس بود مشک تو با ناک
با لوس تو کافور کنی دائم مغشوش.
کسائی.
|| دهان کج. کج دهان. ...
باری که به کافور زنند تا بسیارش کنند:
کافور تو با لوس بود مشک تو با ناک
با لوس تو کافور کنی دائم مغشوش.
کسائی.
|| دهان کج. کج دهان. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) لس : پیش ایشان فاتحةالکتاب
آن حضور است حضوری که اگر جبرئیل بیاید
لوس خورد. (مناقب افلاکی).
رجوع به
لُس شود و شاید این کلمه کوس باشد.
...
آن حضور است حضوری که اگر جبرئیل بیاید
لوس خورد. (مناقب افلاکی).
رجوع به
لُس شود و شاید این کلمه کوس باشد.
...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) تملق. فروتنی. چرب زبانی.
مردم را به زبان خوش فریفتن و بازی دادن.
(از برهان). گفتار خوش. گفتار فریبنده.
فروتنی بیش از اندازه. فریفتن به فروتنی و
تملق و چرب زبانی بود. (جهانگیری). لابه
است، یعنی فریفتن به گفتار خوش و بی ...
مردم را به زبان خوش فریفتن و بازی دادن.
(از برهان). گفتار خوش. گفتار فریبنده.
فروتنی بیش از اندازه. فریفتن به فروتنی و
تملق و چرب زبانی بود. (جهانگیری). لابه
است، یعنی فریفتن به گفتار خوش و بی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) دهی از دهستان کالج بخش
مرکزی شهرستان نوشهر، واقع در
۳۶هزارگزی المده و ۶هزارگزی جنوب کالج.
کوهستانی و سردسیر. دارای ۲۷۰ تن سکنه.
آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات و
مختصر لبنیات. شغل اهالی زراعت و راه آن
مالرو است. در ...
مرکزی شهرستان نوشهر، واقع در
۳۶هزارگزی المده و ۶هزارگزی جنوب کالج.
کوهستانی و سردسیر. دارای ۲۷۰ تن سکنه.
آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات و
مختصر لبنیات. شغل اهالی زراعت و راه آن
مالرو است. در ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
1 - (اِ.) چاپلوس ، چرب زبان . 2 - (عا.) (ص .) کسی که خود را بی جهت نزد دیگران
عزیز می کند.
عزیز می کند.