Abı Hayat - آب حیات
The entry is a dictionary list for the word Abı Hayat - آب حیات
آب حیات Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بِ حَ ] (ترکیب اضافی، اِ
مرکب) آب زندگانی :
آب حیات زیر سخنهای خوب اوست
آب حیات را بخور و جاودان ممیر.
ناصرخسرو.
کنونم آب حیاتی بحلق تشنه فروکن
نه آنگهی که بمیرم به آب دیده بشویی.
سعدی.
سیاهی گر بدانی ...
مرکب) آب زندگانی :
آب حیات زیر سخنهای خوب اوست
آب حیات را بخور و جاودان ممیر.
ناصرخسرو.
کنونم آب حیاتی بحلق تشنه فروکن
نه آنگهی که بمیرم به آب دیده بشویی.
سعدی.
سیاهی گر بدانی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(بِ حَ) [ فا - ع . ] (اِمر.) 1 - آب زندگانی ؛ گویند چشمه ای است در ظلمت که هر از
آن بنوشد عمر جاودان پیدا می کند، اسکندر و خضر به دنبال آن رفتند، خضر از آن آب
نوشید و عمر جاودان یافت . 2 - نوعی از شراب آمیخته به ادویة تند، ماءالحیات . 3 -
نوعی از مهره ها به رنگ زرد که زنان از آن دستبند و مانند آن سازند. 4 - دهان معشوق
. 5 - سخن گفتن معشوق .
آن بنوشد عمر جاودان پیدا می کند، اسکندر و خضر به دنبال آن رفتند، خضر از آن آب
نوشید و عمر جاودان یافت . 2 - نوعی از شراب آمیخته به ادویة تند، ماءالحیات . 3 -
نوعی از مهره ها به رنگ زرد که زنان از آن دستبند و مانند آن سازند. 4 - دهان معشوق
. 5 - سخن گفتن معشوق .
Abı Hayat - آب حیات other entries
Next Words