Hord - خورد
The entry is a dictionary list for the word Hord - خورد
خورد Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خوَرْدْ / خُرْد ] (مص مرخم، اِمص)
خرج. مقابل دخل. نفقه. هزینه. (یادداشت
مؤلف):
برِ او شد آنکس که درویش بود
وگر خوردش از کوشش خویش بود.
فردوسی.
مرا دخل و خورد ار برابر بُدی
زمانه مرا چون برادر بُدی.فردوسی.
|| ...
خرج. مقابل دخل. نفقه. هزینه. (یادداشت
مؤلف):
برِ او شد آنکس که درویش بود
وگر خوردش از کوشش خویش بود.
فردوسی.
مرا دخل و خورد ار برابر بُدی
زمانه مرا چون برادر بُدی.فردوسی.
|| ...