himyan - همیان
The entry is a dictionary list for the word himyan - همیان
همیان Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ هَ مَ ] (ع مص) روان گشتن آب و
اشک. || ریختن چشم اشک را.
|| رمیدن و پراکنده رفتن ماشیه به چراگاه.
(منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به
هَمْی شود.
اشک. || ریختن چشم اشک را.
|| رمیدن و پراکنده رفتن ماشیه به چراگاه.
(منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به
هَمْی شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ هِ مْ ] (ع اِ) اِزاربند. || کمربند.
(منتهی الارب) (از اقرب الموارد).
|| کیسه ای که در آن درهم نهند. (منتهی
الارب). ج، همایین. (اقرب الموارد). گویند: له
همیان؛ یعنی سرین بزرگی ...
(منتهی الارب) (از اقرب الموارد).
|| کیسه ای که در آن درهم نهند. (منتهی
الارب). ج، همایین. (اقرب الموارد). گویند: له
همیان؛ یعنی سرین بزرگی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ هَ مْ ] (اِ) بر وزن انبان، کیسه ای
باشد طولانی که بر کمر بندند و به عربی صره
خوانند. (برهان):
قیمت همیان و کیسه از زر است
بی زری همیان و کیسه ابتر است.مولوی.
خواجه هر جا قصهٔ ...
باشد طولانی که بر کمر بندند و به عربی صره
خوانند. (برهان):
قیمت همیان و کیسه از زر است
بی زری همیان و کیسه ابتر است.مولوی.
خواجه هر جا قصهٔ ...