nevar nivar - نوار
The entry is a dictionary list for the word nevar nivar - نوار
نوار Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük
bant; şerit
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نَ / نُ ] (اِ) چیزی باشد پهن که آن را
از ریسمان بافند و بار را بدان بر پشت چاروا
محکم بندند. (از برهان قاطع) (از آنندراج).
چیزی که یک سرش چنبره دارد و بارها را
بدان بندند. (فرهنگ خطی). بارپیچ.
باربند: ...
از ریسمان بافند و بار را بدان بر پشت چاروا
محکم بندند. (از برهان قاطع) (از آنندراج).
چیزی که یک سرش چنبره دارد و بارها را
بدان بندند. (فرهنگ خطی). بارپیچ.
باربند: ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نَ ] (ع مص) گریختن از تهمت و دور
شدن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
(آنندراج). نَوْر. نِوار. (منتهی الارب) (اقرب
الموارد). || دور داشتن زن را از تهمت و
گریزانیدن. (از منتهی الارب) (از اقرب
الموارد). ...
شدن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
(آنندراج). نَوْر. نِوار. (منتهی الارب) (اقرب
الموارد). || دور داشتن زن را از تهمت و
گریزانیدن. (از منتهی الارب) (از اقرب
الموارد). ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نِ ] (ع مص) نَوار. (منتهی الارب)
(اقرب الموارد). رجوع به نَوار شود.
(اقرب الموارد). رجوع به نَوار شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نَ وْ وا ] (ع ص) پرنور. نورانی :
وآن کز او روشنی پدید آید
روشن و گردگرد و نوار
است.ناصرخسرو.
وآن کز او روشنی پدید آید
روشن و گردگرد و نوار
است.ناصرخسرو.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نُ وْ وا ] (ع اِ) جِ نُوّارة. (منتهی الارب).
جِ نَوْر، به معنی شکوفه. (از متن اللغة). نَوْر
شکوفه یا شکوفهٔ سپید. واحد آن نُوّارة است و
جمع آن نواویر. (از اقرب الموارد). شکوفه.
(مهذب الاسماء).
جِ نَوْر، به معنی شکوفه. (از متن اللغة). نَوْر
شکوفه یا شکوفهٔ سپید. واحد آن نُوّارة است و
جمع آن نواویر. (از اقرب الموارد). شکوفه.
(مهذب الاسماء).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نَ ] (اِخ) دهی است از دهستان
درجزین بخش رزن شهرستان همدان، در ۴۵
هزارگزی جنوب شرقی رزن و ۳ هزارگزی
مشرق راه رزن به همدان، در جلگهٔ
سردسیری واقع است و ۱۱۲۰ تن سکنه دارد.
آبش از قنات، محصولش غلات ...
درجزین بخش رزن شهرستان همدان، در ۴۵
هزارگزی جنوب شرقی رزن و ۳ هزارگزی
مشرق راه رزن به همدان، در جلگهٔ
سردسیری واقع است و ۱۱۲۰ تن سکنه دارد.
آبش از قنات، محصولش غلات ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نَ ] (اِخ) نام زوجهٔ فرزدق شاعر است.
(از الموشح ص ۱۰۶ و ۱۱۶) (عیون الاخبار
ج ۴ ص ۱۲۲). نام زنی است که همسر
فرزدق بود و فرزدق او را طلاق گفت، سپس
از کرده پشیمان شد. (از اقرب الموارد).
(از الموشح ص ۱۰۶ و ۱۱۶) (عیون الاخبار
ج ۴ ص ۱۲۲). نام زنی است که همسر
فرزدق بود و فرزدق او را طلاق گفت، سپس
از کرده پشیمان شد. (از اقرب الموارد).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(نَ) (اِ.) 1 - رشته ای پهن مانند تسمه که از پشم یا پنبه یا ابریشم می بافند. 2 -
رشتة باریک مغناطیسی شده مانند: نوار ضبط صوت یا ویدئو. 3 - ناحیة باریک و دراز از
یک سرزمین . 4 - هر چیز که به شکل رشته ای باریک درآمده .
رشتة باریک مغناطیسی شده مانند: نوار ضبط صوت یا ویدئو. 3 - ناحیة باریک و دراز از
یک سرزمین . 4 - هر چیز که به شکل رشته ای باریک درآمده .
Farsça - Azeri sözlük Metni çevir
yarıq(izah:
çiyindən bağlanan, sallanan yarıq (nəvar): aşırma. salbağ.)
çiyindən bağlanan, sallanan yarıq (nəvar): aşırma. salbağ.)
Arapça - Rusca sözlük Metni çevir
نُوَّارٌ
мн. نَوَاوِيرٌ
собир. мн. цветы; الليل نوّار ночная красавица
Farsça - Lehçe sözlük Metni çevir
bandaż; grupa; kapela; ligatura; listewka; opaska; opatrunek; orkiestra; pasek; pasmo; pozbawiać; rozbierać; skrawek; tasiemka; taśma; wstążka; wstęga; zabierać; zdejmować; zespół; zgraja; zrywać