nemeli - نملی
The entry is a dictionary list for the word nemeli - نملی
نملی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نَ لا ] (ع ص) امرأة نملی؛ زنی که به
جائی قرار نگیرد. (از منتهی الارب) (از
آنندراج). زنی که در جایش آرام نگیرد. (از
اقرب الموارد).
جائی قرار نگیرد. (از منتهی الارب) (از
آنندراج). زنی که در جایش آرام نگیرد. (از
اقرب الموارد).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نَ ] (ص نسبی) موری. مورچه ای.
چون مورچه. (یادداشت مؤلف). || انخراقی
در قرنیه، گودتر از مورسرج. (یادداشت
مؤلف). || قسمی از نبض. (یادداشت
مؤلف). نبض نملی آن است که نبض ...
چون مورچه. (یادداشت مؤلف). || انخراقی
در قرنیه، گودتر از مورسرج. (یادداشت
مؤلف). || قسمی از نبض. (یادداشت
مؤلف). نبض نملی آن است که نبض ...