na-tuvan - ناتوان
The entry is a dictionary list for the word na-tuvan - ناتوان
ناتوان Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük
güçsüz
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تَ ] (ص مرکب) علیل. بیمار.
(ناظم الاطباء). مریض. رنجور. دردمند:
بادا دل محبش همواره با نشاط
بادا تن عدویش پیوسته ناتوان.فرخی.
هر چند ناتوانیم از این علت. (تاریخ بیهقی
ص ۵۱۷). امیر گفت خواجه بر چه حال است؟
گفت ...
(ناظم الاطباء). مریض. رنجور. دردمند:
بادا دل محبش همواره با نشاط
بادا تن عدویش پیوسته ناتوان.فرخی.
هر چند ناتوانیم از این علت. (تاریخ بیهقی
ص ۵۱۷). امیر گفت خواجه بر چه حال است؟
گفت ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(تَ) (ص .) 1 - عاجز، ضعیف . 2 - مریض . 3 - فقیر. 4 - آن که مردی ندارد.