müverri - موری
The entry is a dictionary list for the word müverri - موری
موری Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ع ص) نعت فاعلی از ایراء. رجوع
به ایراء (مادهٔ وری) شود. آنکه آتش
برمی آورد از آتشزنه. (از منتهی الارب) (ناظم
الاطباء). موریة. || پیه ناک و استخوان
پرمغز گرداننده فربهی شتر را. (از ...
به ایراء (مادهٔ وری) شود. آنکه آتش
برمی آورد از آتشزنه. (از منتهی الارب) (ناظم
الاطباء). موریة. || پیه ناک و استخوان
پرمغز گرداننده فربهی شتر را. (از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ وَرْ ری ] (ع ص) نعت فاعلی از
توریة. بلندکننده و بردارندهٔ نگاه از کسی.
رجوع به توریة شود. || آتش برآورنده از
آتش زنه. و رجوع به مؤری شود.
|| پوشندهٔ حقیقت چیزی ...
توریة. بلندکننده و بردارندهٔ نگاه از کسی.
رجوع به توریة شود. || آتش برآورنده از
آتش زنه. و رجوع به مؤری شود.
|| پوشندهٔ حقیقت چیزی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ص نسبی) منسوب به مور.
|| حرکت موری، کوشش موری، حرکت و
کوشش چون مور، ضعیف و آهسته. (از
یادداشت مؤلف). || (اِ) راهگذر آب باشد.
(از ناظم الاطباء) (جهانگیری). آبراهه. رهابه.
رهاب. راهگذر آب باشد ...
|| حرکت موری، کوشش موری، حرکت و
کوشش چون مور، ضعیف و آهسته. (از
یادداشت مؤلف). || (اِ) راهگذر آب باشد.
(از ناظم الاطباء) (جهانگیری). آبراهه. رهابه.
رهاب. راهگذر آب باشد ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ ] (اِخ) جزء طایفهٔ دورکی از طایفهٔ
هفت لنگ از ایل بختیاری ایران است و دارای
شعب ذیل می باشد: بابایی، علی جانوند،
بوری بودی. (از جغرافیای سیاسی کیهان
ص ۷۳).
هفت لنگ از ایل بختیاری ایران است و دارای
شعب ذیل می باشد: بابایی، علی جانوند،
بوری بودی. (از جغرافیای سیاسی کیهان
ص ۷۳).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) نام ولایتی است در ترکستان.
(از غیاث) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از
برهان).
(از غیاث) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از
برهان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ.) تنبوشه ، لولة سفالی که در زیر زمین یا میان دیوار برای ساختن راه آب به کار
می بردند.
می بردند.
müverri - موری other entries
Next Words