munkaf - منقف
The entry is a dictionary list for the word munkaf - منقف
منقف Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ قَ ] (ع اِ) هموار ناتراشیدن چوب
را یعنی جای رنده ماندن در آن. (منتهی
الارب) (آنندراج). هموار ناتراشیدگی چوب
که جای رنده در آن مانده باشد. (ناظم
الاطباء) (از اقرب الموارد).
را یعنی جای رنده ماندن در آن. (منتهی
الارب) (آنندراج). هموار ناتراشیدگی چوب
که جای رنده در آن مانده باشد. (ناظم
الاطباء) (از اقرب الموارد).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ قَ ] (ع ص) رجل منقف العظام؛ مرد
ظاهراستخوان. (منتهی الارب) (آنندراج)
(ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
ظاهراستخوان. (منتهی الارب) (آنندراج)
(ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ قِ ] (ع ص) استخوان دهنده کسی
را برای مغز برآوردن. (آنندراج) (از منتهی
الارب) (از اقرب الموارد). || ملخ پر از
بیضه کننده وادی را. (آنندراج) (از منتهی
الارب). ملخی که در وادی ...
را برای مغز برآوردن. (آنندراج) (از منتهی
الارب) (از اقرب الموارد). || ملخ پر از
بیضه کننده وادی را. (آنندراج) (از منتهی
الارب). ملخی که در وادی ...