mulakkah - ملقح
The entry is a dictionary list for the word mulakkah - ملقح
ملقح Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ قِ ] (ع ص) گشن. ج، ملاقح.
(منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از
اقرب الموارد). || آنکه گشن می دهد
خرمابن را. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب).
و رجوع به القاح شود.
(منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از
اقرب الموارد). || آنکه گشن می دهد
خرمابن را. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب).
و رجوع به القاح شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ لَ قْ قَ ] (ع ص) مرد آزموده کار.
(آنندراج): رجل ملقح؛ مرد آزموده کار. (ناظم
الاطباء) (از اقرب الموارد).
(آنندراج): رجل ملقح؛ مرد آزموده کار. (ناظم
الاطباء) (از اقرب الموارد).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ لَ قْ قِ ] (ع ص) باروَرکننده : چه
امروز خاطر من کهتر را بر خواطر جملهٔ
اصحاب قلم، نظماً و نثراً، حق است خاصه بر
خاطر مشرف مجلس مهذب الدینی، که
ابدالدهر ملقح خاطر منقح عبارت ...
امروز خاطر من کهتر را بر خواطر جملهٔ
اصحاب قلم، نظماً و نثراً، حق است خاصه بر
خاطر مشرف مجلس مهذب الدینی، که
ابدالدهر ملقح خاطر منقح عبارت ...
Arapça - İngilizce sözlük Metni çevir
مُلَقّح: أُخْصِبَ، تَمّ إخْصابُهُ
pollinated; fertilized, impregnated, fecundated