mutib - معتب
The entry is a dictionary list for the word mutib - معتب
معتب Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ تَ ] (ع مص) خشم گرفتن. (تاج
المصادر بيهقی) (منتهی الارب) (آنندراج)
(ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). مَعتِبَه.
مَعتَبَه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). || (اِ)
خشم. (منتهی الارب) (آنندراج).
المصادر بيهقی) (منتهی الارب) (آنندراج)
(ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). مَعتِبَه.
مَعتَبَه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). || (اِ)
خشم. (منتهی الارب) (آنندراج).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ تَ ] (ع ص) بازگشته. (منتهی
الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب
الموارد).
الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب
الموارد).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ عَتْ تِ ] (اِخ) ابن ابیلهببن
عبدالمطلببن هاشمبن عبدمناف هاشمی
پسر عم و از صحابهٔ پيغمبر اکرم است. وی با
برادر خود عتبه به هنگام فتح مکه اسلام آورد
و در جنگ حنين شرکت داشت. (از الاصابه
ج6 ص122).
عبدالمطلببن هاشمبن عبدمناف هاشمی
پسر عم و از صحابهٔ پيغمبر اکرم است. وی با
برادر خود عتبه به هنگام فتح مکه اسلام آورد
و در جنگ حنين شرکت داشت. (از الاصابه
ج6 ص122).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ عَتْ تِ ] (اِخ) ابن عوفبن عامر
خزاعی (21 قبل از هجرت -57 هـ . ق.)
صحابی است. به حبشه و سپس به مدينه
هجرت کرد و در همهٔ جنگها همراه پيغمبر
بود. او را ابنالحمراء نيز گويند. (از ...
خزاعی (21 قبل از هجرت -57 هـ . ق.)
صحابی است. به حبشه و سپس به مدينه
هجرت کرد و در همهٔ جنگها همراه پيغمبر
بود. او را ابنالحمراء نيز گويند. (از ...
Farsça - Lehçe sözlük Metni çevir
atrakcyjny; autentyczny; dobro; dobry; grzeczny; korzyść; miły; odpowiedni; odpowiedzialny; prawdziwy; urodzajny; ważny; wiarygodny