musaffi - مصفی
The entry is a dictionary list for the word musaffi - مصفی
مصفی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مِ فا ] (ع اِ) مصفاه. صافی. پالاون.
راووق. پالونه و ترشیپالا. ج، مصافی.
(ناظمالاطباء).
راووق. پالونه و ترشیپالا. ج، مصافی.
(ناظمالاطباء).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ صَفْ فا ] (ع ص) صافشده.
صافکردهشده. (ناظمالاطباء). مصفا. پالوده.
ويژهکرده. بیغشکرده. ناب و
روشنکردهشده. (آنندراج). تصفيهشده.
پاکشده. صافشده: همه را بکوبند و
بپزند و به روغن گاو چرب کنند و به انگبين
مصفی بسرشند. (ذخيرهٔ خوارزمشاهی).
- عسل مصفی؛ شهد ...
صافکردهشده. (ناظمالاطباء). مصفا. پالوده.
ويژهکرده. بیغشکرده. ناب و
روشنکردهشده. (آنندراج). تصفيهشده.
پاکشده. صافشده: همه را بکوبند و
بپزند و به روغن گاو چرب کنند و به انگبين
مصفی بسرشند. (ذخيرهٔ خوارزمشاهی).
- عسل مصفی؛ شهد ...