müsevves - مسوس
The entry is a dictionary list for the word müsevves - مسوس
مسوس Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ ] (ع ص، اِ) آب نه شيرين و نه
شور. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
(آنندراج). آبی که نه شور باشد نه شيرين.
(ناظم الاطباء). آبی به ميان خوش و شور.
(مهذب الاسماء). آبی که ميان خوش و شور
باشد. (دهار).
شور. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
(آنندراج). آبی که نه شور باشد نه شيرين.
(ناظم الاطباء). آبی به ميان خوش و شور.
(مهذب الاسماء). آبی که ميان خوش و شور
باشد. (دهار).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ ] (اِخ) دهی است به مرو. (منتهی
الارب). نام قريهای به مرو و منسوب به آن
مسوسی است. (يادداشت مرحوم دهخدا).
الارب). نام قريهای به مرو و منسوب به آن
مسوسی است. (يادداشت مرحوم دهخدا).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ سَوْ وِ ] (ع ص) سوس درافتاده.
(از منتهی الارب) (از اقرب الموارد).
شپشهزده. کرمخورده. (يادداشت مرحوم
دهخدا). || کاری آراسته و زينتدادهشده.
(از منتهی الارب).
(از منتهی الارب) (از اقرب الموارد).
شپشهزده. کرمخورده. (يادداشت مرحوم
دهخدا). || کاری آراسته و زينتدادهشده.
(از منتهی الارب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ سَوْ وِ ] (ع ص) درختی که کرم
را میپروراند. (ناظم الاطباء).
را میپروراند. (ناظم الاطباء).