muhni - محنی
The entry is a dictionary list for the word muhni - محنی
محنی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ ] (ع ص) زن مهربانی نماینده بر
فرزند و شوی نکننده بعد مردن پدر او.
(آنندراج). زن مهربان بر کودک که پس از
مردن شوی جهت مهربانی فرزند خود شوهر
نکند. (ناظم الاطباء).
فرزند و شوی نکننده بعد مردن پدر او.
(آنندراج). زن مهربان بر کودک که پس از
مردن شوی جهت مهربانی فرزند خود شوهر
نکند. (ناظم الاطباء).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ حَ نْ نا ] (ع مص) محنا. || کج و
خمیده و پیچیده. (ناظم الاطباء). کج کرده و
خم داده. (آنندراج).
خمیده و پیچیده. (ناظم الاطباء). کج کرده و
خم داده. (آنندراج).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ حَ نْ نی ] (ع ص) رنگ کرده به
حنا. (آنندراج). محنا. || کج کننده و خمنده.
(ناظم الاطباء).
حنا. (آنندراج). محنا. || کج کننده و خمنده.
(ناظم الاطباء).