Giray - گرای
The entry is a dictionary list for the word Giray - گرای
گرای Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گَ / گِ ] (اِ) میل. رغبت. (از برهان)
(از آنندراج). || حمله، یعنی چیزی را مانند
چوب و سنگ و امثال آن برداشتن و بجانب
کسی انداز کردن و نینداختن و یا دویدن
بطرف کسی به ...
(از آنندراج). || حمله، یعنی چیزی را مانند
چوب و سنگ و امثال آن برداشتن و بجانب
کسی انداز کردن و نینداختن و یا دویدن
بطرف کسی به ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گَ رْ را ] (ص، اِ) دلاک و سرتراش و
حجام. (برهان). حجام. (مهذب الاسماء). گَرّا.
موی سر تراش. موی پیرا:
اگر دو کلهٔ پوسیده برکشی ز دو گور
سر امیر که داند ز کلهٔ گرای.
(منسوب به منصوربن نوح سامانی).
حجام. (برهان). حجام. (مهذب الاسماء). گَرّا.
موی سر تراش. موی پیرا:
اگر دو کلهٔ پوسیده برکشی ز دو گور
سر امیر که داند ز کلهٔ گرای.
(منسوب به منصوربن نوح سامانی).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گَ / گِ ] (اِخ) عنوان خاقان قریم
(کریمه) بود و ایشان از خاندان طغا تیموری
از اعقاب چنگیزخان هستند. اولین خان این
سلسله حاجی گرای (حدود ۸۲۳ -۸۷۱
هـ . ق.) و آخرین آنان شاهین ...
(کریمه) بود و ایشان از خاندان طغا تیموری
از اعقاب چنگیزخان هستند. اولین خان این
سلسله حاجی گرای (حدود ۸۲۳ -۸۷۱
هـ . ق.) و آخرین آنان شاهین ...