mücli - مجلی
The entry is a dictionary list for the word mücli - مجلی
مجلی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ لا ] (ع اِ) پیش سر موی ریخته. ج،
مجالی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم
الاطباء). قسمت پیش سر و آن موضع ریختن
موست. (از اقرب الموارد). - جای زدودن
و روشن و آشکار ...
مجالی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم
الاطباء). قسمت پیش سر و آن موضع ریختن
موست. (از اقرب الموارد). - جای زدودن
و روشن و آشکار ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ جَ لْ لی ] (ع ص) روشن کننده.
(آنندراج) (غیاث). کسی و یا چیزی که روشن
و هویدا می کند و آشکار می نماید.
- زداینده و جلا دهنده. (ناظم الاطباء).
(آنندراج) (غیاث). کسی و یا چیزی که روشن
و هویدا می کند و آشکار می نماید.
- زداینده و جلا دهنده. (ناظم الاطباء).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ جَ لْ لا ] (ع ص) جلا داده شده.
(غیاث) (آنندراج). زدوده شده و صیقل شده.
(ناظم الاطباء). - روشن و آشکار کرده
شده. (غیاث) (آنندراج). واضح و هویدا گشته.
- ...
(غیاث) (آنندراج). زدوده شده و صیقل شده.
(ناظم الاطباء). - روشن و آشکار کرده
شده. (غیاث) (آنندراج). واضح و هویدا گشته.
- ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ ] (ع ص) آن که قحط او را از
خانمان بیرون کرده باشد. (آنندراج) (از
منتهی الارب). آواره و در بدر و از خانمان
بدر شده. - آزاد شده از غم.
خانمان بیرون کرده باشد. (آنندراج) (از
منتهی الارب). آواره و در بدر و از خانمان
بدر شده. - آزاد شده از غم.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ لا ] (ع اِ) بی مویی پیش سر تا فرق
سر. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون).
سر. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(مُ جَ لْ لا) [ ع . ] (اِمف .) 1 - جلا داده شده . 2 - آشکار کرده شده .
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(مُ جَ لّ) [ ع . ] 1 - (اِفا.) جلا دهنده . 2 - آشکار کننده . 3 - (اِ.) اسب اول
که از همة اسبان در مسابقه پیش افتد.
که از همة اسبان در مسابقه پیش افتد.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(مُ جَ لْ لا) [ ع . ] (اِمف .) 1 - جلا داده شده . 2 - آشکار کرده شده .
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(مُ جَ لّ) [ ع . ] 1 - (اِفا.) جلا دهنده . 2 - آشکار کننده . 3 - (اِ.) اسب اول
که از همة اسبان در مسابقه پیش افتد.
که از همة اسبان در مسابقه پیش افتد.