lak - لق
The entry is a dictionary list for the word lak - لق
لق Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لَ ] (ص) لغ. صاف. بی موی و صاف.
(برهان). || نااستوار: میخی لق؛ جنبان بر
جای خود. دندانی لق؛ متزعزع، متحرک،
دندان که بر جای استوار نباشد و جنبان بود:
دندانهای لق . اسنان متحرکة. || ...
(برهان). || نااستوار: میخی لق؛ جنبان بر
جای خود. دندانی لق؛ متزعزع، متحرک،
دندان که بر جای استوار نباشد و جنبان بود:
دندانهای لق . اسنان متحرکة. || ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لَ ق ق ] (ع اِ) شکاف زمین. || (ص)
رجلٌ لقٌّ بقّ؛ مرد بسیارگوی. || (مص) بر
چشم زدن به دست یا به پنجه. (منتهی
الارب). || ...
رجلٌ لقٌّ بقّ؛ مرد بسیارگوی. || (مص) بر
چشم زدن به دست یا به پنجه. (منتهی
الارب). || ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(لَ) (ص .) = لغ : 1 - نااستوار، هر چیزی که در جای خود محکم نباشد. 2 - بی موی . 3
- صحرای خشک و بی علف .
- صحرای خشک و بی علف .
Farsça - Lehçe sözlük Metni çevir
chwiejny; luźny; niepewny; nierówny; obszerny; rozluźniać; swobodny; sypki