lebad - لباد
The entry is a dictionary list for the word lebad - لباد
لباد Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لَ بْ با ] (ع ص) نمدساز. (منتهی
الارب). نمدگر. نمدمال. استاد نمدمال.
(برهان). || نمدفروش. (مهذب الاسماء).
الارب). نمدگر. نمدمال. استاد نمدمال.
(برهان). || نمدفروش. (مهذب الاسماء).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لَ ] (اِ) جامهٔ بارانی را گویند یعنی
چیزی که در روزهای باران پوشند. (برهان).
جامهٔ بارانی از نمد. (غیاث). لباده. نمد:
دیدش و بشناختش چیزی نداد
روز دیگر او بپوشید از لباد.مولوی.
دهند گنج روان و برند رنج روان
دهند ...
چیزی که در روزهای باران پوشند. (برهان).
جامهٔ بارانی از نمد. (غیاث). لباده. نمد:
دیدش و بشناختش چیزی نداد
روز دیگر او بپوشید از لباد.مولوی.
دهند گنج روان و برند رنج روان
دهند ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لُ ] (اِ) چوبی که بر گردن گاو ارابه و گاو
گردون و گاو زراعت گذارند. (برهان). یوغ. به
هندی جوه خوانند. (غیاث). لُباده :
کشاورز بر گاو بندد لُباد
ز گاوآهن و گاو جوید مراد.
نظامی (از آنندراج).
گردون و گاو زراعت گذارند. (برهان). یوغ. به
هندی جوه خوانند. (غیاث). لُباده :
کشاورز بر گاو بندد لُباد
ز گاوآهن و گاو جوید مراد.
نظامی (از آنندراج).
Arapça - Rusca sözlük Metni çevir
I
لَبَّادٌ
валяльщик войлока
II
لُبَّادٌ
войлок, фетр; لبّاد برنيطة من фетровая шляпа