labid - لابد
The entry is a dictionary list for the word labid - لابد
لابد Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بُ دد ] (ع ق مرکب) (از: «لا» +«بُد»)
به معنی چاره نیست. علاج نیست.
(زمخشری). لامحاله. ناچار. (حاشیهٔ
لغت نامهٔ اسدی نخجوانی). لاعلاج. بی چاره.
هر آینه. (حاشیهٔ فرهنگ اسدی نخجوانی).
لاجرم. ضرورةً. بالضرورة. ناگزیر:
زمانه حامل هجر است و لابد
نهد یک روز ...
به معنی چاره نیست. علاج نیست.
(زمخشری). لامحاله. ناچار. (حاشیهٔ
لغت نامهٔ اسدی نخجوانی). لاعلاج. بی چاره.
هر آینه. (حاشیهٔ فرهنگ اسدی نخجوانی).
لاجرم. ضرورةً. بالضرورة. ناگزیر:
زمانه حامل هجر است و لابد
نهد یک روز ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بُ ] (ع اِ) کلیدی که بدان ساز را کوک
کنند. (فرهنگ نفیسی). مأخذ این دعوی را
نیافتیم.
کنند. (فرهنگ نفیسی). مأخذ این دعوی را
نیافتیم.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(بُ دّ) [ ع . ] (ق مر.) 1 - ناچار، ناگزیر. 2 - گویا، چنان که معلوم است .