kunan - قنان
The entry is a dictionary list for the word kunan - قنان
قنان Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قُ ] (ع اِ) بوی بغل. (منتهی الارب).
گند بغل. (مهذب الاسماء) (اقرب الموارد).
|| آستین پیراهن. (منتهی الارب) (اقرب
الموارد).
گند بغل. (مهذب الاسماء) (اقرب الموارد).
|| آستین پیراهن. (منتهی الارب) (اقرب
الموارد).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قِ ] (ع اِ) جِ قُنَّه. (اقرب الموارد)
(آنندراج). رجوع به قنة شود.
(آنندراج). رجوع به قنة شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قَ ] (اِخ) نام پادشاهی است از
پادشاهان روم؛ کان أخذ کل سفینة غصباً او
هو هددبن بدد. (منتهی الارب) (آنندراج).
پادشاهان روم؛ کان أخذ کل سفینة غصباً او
هو هددبن بدد. (منتهی الارب) (آنندراج).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قَ ] (اِخ) کوهی است و در آن آبی
است و گویند کوهی است در بالاترین قسمت
نجد. (معجم البلدان). کوهی است. (منتهی
الارب).
است و گویند کوهی است در بالاترین قسمت
نجد. (معجم البلدان). کوهی است. (منتهی
الارب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قَ ] (اِخ) ابن متی کاتب یزیدبن
ابی سفیان والی شام و سپس کاتب معاویةبن
ابی سفیان و بعد از او کاتب یزیدبن معاویه بود
و به روزگار خلافت یزید بمرد. (ابن الندیم).
ابی سفیان والی شام و سپس کاتب معاویةبن
ابی سفیان و بعد از او کاتب یزیدبن معاویه بود
و به روزگار خلافت یزید بمرد. (ابن الندیم).