kusus - قسوس
The entry is a dictionary list for the word kusus - قسوس
قسوس Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قَ ] (ع ص) ناقه ای که تنها چرا
کند. || ناقهٔ دشوارخوی. || ناقه ای که
شیر آن کم شدن گیرد. (اقرب الموارد) (منتهی
الارب).
کند. || ناقهٔ دشوارخوی. || ناقه ای که
شیر آن کم شدن گیرد. (اقرب الموارد) (منتهی
الارب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قُ ] (ع اِ) جِ قَسّ، و آن در ترسایان
کسی است که بین اسقف و شماس باشد. (از
اقرب الموارد). رجوع به قسّ شود.
کسی است که بین اسقف و شماس باشد. (از
اقرب الموارد). رجوع به قسّ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قُ ] (معرب، اِ) لبلاب و عشقه را
گویند و به فارسی عشق پیچان خوانند، و
حبل المساکین همان است. (برهان). لبلاب
کبیر است. (تحفهٔ حکیم مؤمن). معروف به
حبل المساکین است. گیاهی است مانند لبلاب
و سخت تر از آن، ...
گویند و به فارسی عشق پیچان خوانند، و
حبل المساکین همان است. (برهان). لبلاب
کبیر است. (تحفهٔ حکیم مؤمن). معروف به
حبل المساکین است. گیاهی است مانند لبلاب
و سخت تر از آن، ...