kıbrıs - قبرس
The entry is a dictionary list for the word kıbrıs - قبرس
قبرس Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Arapça sözlük Metni çevir
قبرس: قُبْرُس: موضع؛ قال ابن دريد: لا أَحسَبه عربيّاً. التهذيب: وفي ثغور الشام موضع يقال له قُبْرُس. والقُبْرُسِيُّ من النُّحاس: أَجوده. قال: وأَُراه منسوباً إِلى قُبْرُسَ هذه. وفي التهذيب: القُبْرُس من النُّحاس أَجوده.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قُ رُ / قِ رِ ] (اِخ) جزیره ای است
بزرگ در روم و در این جزیره فوت کرد امّ
حرام دختر ملحان. (منتهی الارب). جزیرهٔ
مثلث شکل بزرگ حاصل خیزی است که در
قسمت شرقی دریای متوسط به مسافت ...
بزرگ در روم و در این جزیره فوت کرد امّ
حرام دختر ملحان. (منتهی الارب). جزیرهٔ
مثلث شکل بزرگ حاصل خیزی است که در
قسمت شرقی دریای متوسط به مسافت ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قِ بِ ] (اِخ) نام جد طاهربن
عیسی بن قبرس است. و طاهر از محدثان
است. (الانساب سمعانی).
عیسی بن قبرس است. و طاهر از محدثان
است. (الانساب سمعانی).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ] (اِ خ) یوم قبرس لمعاویة؛ از ایام
عرب است در عصر اسلام. (از مجمع الامثال
میدانی).
عرب است در عصر اسلام. (از مجمع الامثال
میدانی).