karis - قارص
The entry is a dictionary list for the word karis - قارص
قارص Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رِ ] (ع ص) شیر زبان گز. || شیر
ترش که بر آن شیرهای دیگر دوشند چندانکه
ترشی آن زائل گردد: عدا القارص فحزر؛ ای
جاوز الی اَن حمض؛ بجائی گویند که کار از
حد درگذرد. ...
ترش که بر آن شیرهای دیگر دوشند چندانکه
ترشی آن زائل گردد: عدا القارص فحزر؛ ای
جاوز الی اَن حمض؛ بجائی گویند که کار از
حد درگذرد. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) خُرسه. قرص. شهری است در
قفقاز. در ۷۰هزارگزی جنوب غربی
الکساندروپول و ۲۰۰هزارگزی شمال شرقی
ارض روم (ارزنة الروم) و ارتفاع آن از سطح
دریا ۱۹۰۵ گز میباشد. این شهر از لحاظ موقع
نظامی اهمیت فراوانی دارد و دارای ...
قفقاز. در ۷۰هزارگزی جنوب غربی
الکساندروپول و ۲۰۰هزارگزی شمال شرقی
ارض روم (ارزنة الروم) و ارتفاع آن از سطح
دریا ۱۹۰۵ گز میباشد. این شهر از لحاظ موقع
نظامی اهمیت فراوانی دارد و دارای ...
Arapça - Fransızca sözlük Metni çevir
قارِصٌ
['qaːrisʼ]
adj
1) لاذِعٌ mordant m, acerbe m/f
◊
إِنْتقادٌ قارِصٌ — une critique acerbe
2) لادِغٌ m mordant
◊
نَمْلٌ قارِصٌ — des fourmis rouges
Arapça - İngilizce sözlük Metni çevir
قارِص: لاذِع، مُوْجِع
biting; stinging; nipping, nippy; bitter, sharp, acrid, cutting, mordacious
Arapça - Rusca sözlük Metni çevir
قَارِصٌ
1) щиплющий, жалющий
2) мучительный; * قوارص الكلام резкие слова
karis - قارص other entries
Next Words