fiş - فش
The entry is a dictionary list for the word fiş - فش
فش Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ فَ ] (ص) پریشان. || (اِ) کاکل اسب
را نیز گویند. (برهان). کاکل اسب. یال.
(فرهنگ فارسی معین):
پشوتن همی رفت پیش سپاه
بریده فش و یال اسب سیاه.فردوسی.
گرفتش فش و یال اسب سیاه
ز ...
را نیز گویند. (برهان). کاکل اسب. یال.
(فرهنگ فارسی معین):
پشوتن همی رفت پیش سپاه
بریده فش و یال اسب سیاه.فردوسی.
گرفتش فش و یال اسب سیاه
ز ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ فَ ] (پسوند) بصورت پسوند تشبیه در
آخر کلمات می آید:
- ارمنی فش؛ کافر. بی دین. نامسلمان :
به دست یکی بدکنش بنده ای
پلید ارمنی فش پرستنده ای.فردوسی.
- اژدهافش؛ دلیر. ...
آخر کلمات می آید:
- ارمنی فش؛ کافر. بی دین. نامسلمان :
به دست یکی بدکنش بنده ای
پلید ارمنی فش پرستنده ای.فردوسی.
- اژدهافش؛ دلیر. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ فُ ] (اِ) یال و دم اسب را گویند.
(برهان). رجوع به فَش شود. || دنبالهٔ هر
چیزی را نیز میگویند. (برهان). رجوع به فَش
شود.
(برهان). رجوع به فَش شود. || دنبالهٔ هر
چیزی را نیز میگویند. (برهان). رجوع به فَش
شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ فَ ش ش ] (ع اِ) بار درخت ینبوت.
(منتهی الارب). و واحد آن فشة است. (از
اقرب الموارد). || غیبة و سخن چینی.
|| مرد گول. || نوعی از درخت ...
(منتهی الارب). و واحد آن فشة است. (از
اقرب الموارد). || غیبة و سخن چینی.
|| مرد گول. || نوعی از درخت ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ فَ ] (اِخ) دهی از دهستان کنگاور،
بخش کنگاور شهرستان کرمانشاهان، دارای
۱۱۰۰ تن سکنه. آب آن از سراب فش و
چشمه ها و محصول عمده اش غلات
حبوبات، میوه، چغندرقند و قلمستان است.
بقعهٔ تاریخی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی
ایران ...
بخش کنگاور شهرستان کرمانشاهان، دارای
۱۱۰۰ تن سکنه. آب آن از سراب فش و
چشمه ها و محصول عمده اش غلات
حبوبات، میوه، چغندرقند و قلمستان است.
بقعهٔ تاریخی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی
ایران ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
( ~ .) = وش : پسوندی که در آخر واژه می آید و معنای شباهت را می رساند.
Arapça - Rusca sözlük Metni çevir
فَشَّ
п. I
а/у فَشٌّ
1) открывать без ключа (замок)
2) выпускать пар (о паровозе) ; * فشّ الورم опухоль спала, рассосалась; فشّى خلقه (غِلّه، صره) فيه выместить свой гнев на ком-либо
fiş - فش other entries
Next Words
Words according to the Latin alphabet.