firye - فریه
The entry is a dictionary list for the word firye - فریه
فریه Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ فَ رْ یَ / یِ ] (اِ) نفرین. (برهان)
(فرهنگ اسدی):
زه ای کسایی، احسنت، گوی و چونین گوی
به سفلگان بر فریه کن و فراوان کن.کسایی.
دزدی طرار ببردت ز راه
فریه بر آن خائن طرار کن.ناصرخسرو.
منگر سوی آنکسی ...
(فرهنگ اسدی):
زه ای کسایی، احسنت، گوی و چونین گوی
به سفلگان بر فریه کن و فراوان کن.کسایی.
دزدی طرار ببردت ز راه
فریه بر آن خائن طرار کن.ناصرخسرو.
منگر سوی آنکسی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ فَ ] (اِ) نفرین و لعنت. (فرهنگ
فارسی معین):
همی کرد بر رهنمایش فریه
چو ره را رها کرد و آمد بدیه.فردوسی.
فارسی معین):
همی کرد بر رهنمایش فریه
چو ره را رها کرد و آمد بدیه.فردوسی.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ فِ رْ یَ / یِ ] (اِ) لعنت. (برهان)
(فرهنگ اسدی) (صحاح الفرس). گویند: فریهٔ
خدای به شیطان؛ یعنی لعنت خدای به شیطان.
(برهان).
- فریه گر. رجوع به مدخل فریه گر شود.
(فرهنگ اسدی) (صحاح الفرس). گویند: فریهٔ
خدای به شیطان؛ یعنی لعنت خدای به شیطان.
(برهان).
- فریه گر. رجوع به مدخل فریه گر شود.