giyas - غیاث
The entry is a dictionary list for the word giyas - غیاث
غیاث Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ع اِ) فریادرس. (مهذب الاسماء)
(غیاث اللغات) (آنندراج). چیزی که بدان
مخلصی یابند. (غیاث اللغات) (آنندراج).
آنچه خدای ترا بدان پناه دهد. (از اقرب
الموارد). اصل آن غواث بوده است و او را به
یاء قلب کرده اند. (از منتهی ...
(غیاث اللغات) (آنندراج). چیزی که بدان
مخلصی یابند. (غیاث اللغات) (آنندراج).
آنچه خدای ترا بدان پناه دهد. (از اقرب
الموارد). اصل آن غواث بوده است و او را به
یاء قلب کرده اند. (از منتهی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) نامی از نامهای خدای تعالی.
فریادرس بندگان. (مهذب الاسماء).
غیاث المستغیثین نیز گویند.
فریادرس بندگان. (مهذب الاسماء).
غیاث المستغیثین نیز گویند.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) جدی جاهلی است، و بنی غیاث
بطنی از جذام اند از قحطانیه. مساکن آنان در
حوف، واقع در مصر بوده است. (از اعلام
زرکلی چ ۱۳۴۶ هـ . ق. ج ۲ ص ۷۶۱).
بطنی از جذام اند از قحطانیه. مساکن آنان در
حوف، واقع در مصر بوده است. (از اعلام
زرکلی چ ۱۳۴۶ هـ . ق. ج ۲ ص ۷۶۱).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) قریه ای است در نیم فرسنگی
مغرب شهر داراب. (فارسنامهٔ ناصری).
مغرب شهر داراب. (فارسنامهٔ ناصری).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) ابن ابراهیم تمیمی کوفی. از رواة
حدیث و تابعی است. رجوع به ذکر اخبار
اصبهان ج ۲ ص ۱۵۰ شود. سیوطی در تاریخ
الخلفاء گوید: غیاث بن ابراهیم یکی از ده
محدث بود که پیش مهدی بن منصور (سومین
خلیفهٔ ...
حدیث و تابعی است. رجوع به ذکر اخبار
اصبهان ج ۲ ص ۱۵۰ شود. سیوطی در تاریخ
الخلفاء گوید: غیاث بن ابراهیم یکی از ده
محدث بود که پیش مهدی بن منصور (سومین
خلیفهٔ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) ابن ابراهیم نخعی. محدث است
ضعیف. (منتهی الارب). محدثی متروک
است. (از تاج العروس).
ضعیف. (منتهی الارب). محدثی متروک
است. (از تاج العروس).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) ابن ابی شیبة حبرانی. شیخی
است از برای بشربن اسماعیل. (از تاج
العروس).
است از برای بشربن اسماعیل. (از تاج
العروس).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) ابن عبدالحمید. محدث است و
از مطر وراق روایت کند. (از تاج العروس).
از مطر وراق روایت کند. (از تاج العروس).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) ابن غوث بن الصلت بن طارقةبن
عمرو. ملقب به اخطل و مکنی به ابومالک.
رجوع به اخطل غیاث بن غوث و اعلام
زرکلی ج ۲ ص ۷۶۱، روضات الجنات
ص ۵۲۰، اسماء المؤلفین و فهرست عقدالفرید
شود.
عمرو. ملقب به اخطل و مکنی به ابومالک.
رجوع به اخطل غیاث بن غوث و اعلام
زرکلی ج ۲ ص ۷۶۱، روضات الجنات
ص ۵۲۰، اسماء المؤلفین و فهرست عقدالفرید
شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) ابن فارس بن ابی جود. وی مقری
بود و به سال ۶۰۵ هـ . ق. درگذشته است. (از
تاج العروس).
بود و به سال ۶۰۵ هـ . ق. درگذشته است. (از
تاج العروس).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) ابن مثنی قشیری، مکنی به
ابوالمثنی. تابعی است و از بهزبن حکیم
روایت کند.
ابوالمثنی. تابعی است و از بهزبن حکیم
روایت کند.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) ابن محمدبن احمدبن محمدبن
غیاث عقیلی. از ابن ریدة حدیث شنید. (از
تاج العروس).
غیاث عقیلی. از ابن ریدة حدیث شنید. (از
تاج العروس).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) ابن محمدبن غیاث. محدث
است و از ابومسلم کجی روایت دارد. (از تاج
العروس). شاید همان غیاث بن محمدبن
غیاث معدل باشد که در مادهٔ بعدی آمده است.
است و از ابومسلم کجی روایت دارد. (از تاج
العروس). شاید همان غیاث بن محمدبن
غیاث معدل باشد که در مادهٔ بعدی آمده است.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) ابن محمدبن غیاث معدل، مکنی
به ابومحمد. وی کثیرالحدیث و فقیهی
پرهیزگار بود. رجوع به ذکر اخبار اصبهان
ج ۲ ص ۱۵۰ شود.
به ابومحمد. وی کثیرالحدیث و فقیهی
پرهیزگار بود. رجوع به ذکر اخبار اصبهان
ج ۲ ص ۱۵۰ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) ابن مُسَیَّر اسدی. متوفی ۱۵۰
هـ . ق. مرد شجاعی از ذوی الطموح بود. در
اندلس بر عبدالرحمن اموی خروج کرد، و به
دست عمال عبدالرحمن کشته شد، و سر او را
به قرطبه فرستادند. (از اعلام زرکلی ج ۲
ص ۷۶۲).
هـ . ق. مرد شجاعی از ذوی الطموح بود. در
اندلس بر عبدالرحمن اموی خروج کرد، و به
دست عمال عبدالرحمن کشته شد، و سر او را
به قرطبه فرستادند. (از اعلام زرکلی ج ۲
ص ۷۶۲).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) ابن مقیم سلمی کوفی، مکنی به
ابومنصور. رجوع به ابومنصور حافظ غیاث
شود.
ابومنصور. رجوع به ابومنصور حافظ غیاث
شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) ابن هیاب بن غیاث انطاکی.
محدث است و از ابن رفاعهٔ فرضی روایت
دارد. (از تاج العروس).
محدث است و از ابن رفاعهٔ فرضی روایت
دارد. (از تاج العروس).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) ادیب. منشی و مترجم
دارالترجمهٔ خاصه بود، او رسالهٔ اوزان و
مقادیر مقریزی را از عربی به فارسی در سال
۱۳۰۱ هـ . ق. ترجمه کرده است.
دارالترجمهٔ خاصه بود، او رسالهٔ اوزان و
مقادیر مقریزی را از عربی به فارسی در سال
۱۳۰۱ هـ . ق. ترجمه کرده است.
giyas - غیاث other entries
Next Words