gami - غمی
The entry is a dictionary list for the word gami - غمی
غمی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ ] (ص نسبی) غمناک. (آنندراج).
غمگین. غم دار. غمین. اندوهناک.
اندوهگین :
رسیدند یاران لشکر بدوی
غمی یافتندش پر از آب روی.فردوسی.
همی گفت کاینم جهاندار داد
غمی بودم از بهر تیمار داد.فردوسی.
دو هفته همی گشت با یوز و باز
غمی ...
غمگین. غم دار. غمین. اندوهناک.
اندوهگین :
رسیدند یاران لشکر بدوی
غمی یافتندش پر از آب روی.فردوسی.
همی گفت کاینم جهاندار داد
غمی بودم از بهر تیمار داد.فردوسی.
دو هفته همی گشت با یوز و باز
غمی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ ما ] (ع حرف تنبیه) لغتی است در
اما، غمی واللََّه بمعنی اما واللََّه. (از منتهی
الارب). در اقرب الموارد غما به الف آمده
است. رجوع به غَما شود.
اما، غمی واللََّه بمعنی اما واللََّه. (از منتهی
الارب). در اقرب الموارد غما به الف آمده
است. رجوع به غَما شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ مْ ما ] (ع اِ) تیرگی. (منتهی الارب).
غبارآلود بودن. غبرة. (اقرب الموارد).
|| تاریکی. (منتهی الارب). ظلمت. (اقرب
الموارد). || سختی که قوم را در جنگ
اندوهناک گرداند. (منتهی الارب) (از ...
غبارآلود بودن. غبرة. (اقرب الموارد).
|| تاریکی. (منتهی الارب). ظلمت. (اقرب
الموارد). || سختی که قوم را در جنگ
اندوهناک گرداند. (منتهی الارب) (از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غُ مْ ما ] (ع اِ) بلا و سختی. (منتهی
الارب). داهیة. (اقرب الموارد). || کار
دشوار بی راه روی. (منتهی الارب). کار
سختی که بدان راه نیابند. (از اقرب الموارد).
الارب). داهیة. (اقرب الموارد). || کار
دشوار بی راه روی. (منتهی الارب). کار
سختی که بدان راه نیابند. (از اقرب الموارد).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ مْ یْ ] (ع مص) سقف خانه پوشیدن.
(تاج المصادر بیهقی). پوشیدن سقف خانه به
گل و چوب. (از اقرب الموارد). || پنهان
کردن. مخفی کردن. (دزی ج ۲ ص ۲۲۸).
|| ...
(تاج المصادر بیهقی). پوشیدن سقف خانه به
گل و چوب. (از اقرب الموارد). || پنهان
کردن. مخفی کردن. (دزی ج ۲ ص ۲۲۸).
|| ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ مَنْ / غَ ما ] (ع ص) بیهوش. (منتهی
الارب) (مهذب الاسماء). یقال: ترکت فلاناً
غمی؛ ای مغشیاً علیه، و ترکتها و ترکتهم و
ترکته غمی کذلک، و ان شئت قلت غمیان و
هم اَغماء. (منتهی الارب). غمی برای ...
الارب) (مهذب الاسماء). یقال: ترکت فلاناً
غمی؛ ای مغشیاً علیه، و ترکتها و ترکتهم و
ترکته غمی کذلک، و ان شئت قلت غمیان و
هم اَغماء. (منتهی الارب). غمی برای ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ ] (اِخ) تخلص «فناری» یکی از
دانشمندان بزرگ اسلام. رجوع به فناری
شود.
دانشمندان بزرگ اسلام. رجوع به فناری
شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ ] (اِخ) شاعر عثمانی در قرن دهم
هجری، و نام وی محمود است. رجوع به
قاموس الاعلام ترکی شود.
هجری، و نام وی محمود است. رجوع به
قاموس الاعلام ترکی شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ مْ می ] (اِخ) دهی است از دهستان
قیلاب بخش اندیمشک شهرستان دزفول که
در ۵۲هزارگزی شمال خاوری اندیمشک و
۱۳هزارگزی شمال باختری ایستگاه راه آهن
مازو قرار دارد. کوهستانی و گرمسیر است.
۱۵۰ تن سکنه دارد که به ...
قیلاب بخش اندیمشک شهرستان دزفول که
در ۵۲هزارگزی شمال خاوری اندیمشک و
۱۳هزارگزی شمال باختری ایستگاه راه آهن
مازو قرار دارد. کوهستانی و گرمسیر است.
۱۵۰ تن سکنه دارد که به ...