gifari - غفاری
The entry is a dictionary list for the word gifari - غفاری
غفاری Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ فْ فا ] (اِخ) ده کوچکی است از
دهستان حومهٔ بخش مشیز شهرستان
سیرجان، و در ۸هزارگزی جنوب مشیز سر
راه مالرو قلعه سنگ مشیز واقع است. و ۶ تن
سکنه دارد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۸).
دهستان حومهٔ بخش مشیز شهرستان
سیرجان، و در ۸هزارگزی جنوب مشیز سر
راه مالرو قلعه سنگ مشیز واقع است. و ۶ تن
سکنه دارد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۸).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غِ ری ی ] (ص نسبی) منسوب به
قبیلهٔ غفار. (از انساب سمعانی ورق ۴۱۰ ب).
|| منسوب به آنکه از نسل ابوذر جندب بن
جنادة باشد. (از ناظم الاطباء).
قبیلهٔ غفار. (از انساب سمعانی ورق ۴۱۰ ب).
|| منسوب به آنکه از نسل ابوذر جندب بن
جنادة باشد. (از ناظم الاطباء).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غِ ] (اِخ) جندب بن جنادة، مکنی و
معروف به ابوذر غفاری. رجوع به ابوذر شود.
معروف به ابوذر غفاری. رجوع به ابوذر شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غِ ] (اِخ) جهجاه بن سعید. از
مهاجران است، پیغمبر علیه السلام او را عزت
داشتی تا به مرتبه ای که پیش از آن که
مسلمان شود با او طعام خوردی. (تاریخ
گزیده چ لندن ص ۲۲۱).
مهاجران است، پیغمبر علیه السلام او را عزت
داشتی تا به مرتبه ای که پیش از آن که
مسلمان شود با او طعام خوردی. (تاریخ
گزیده چ لندن ص ۲۲۱).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غِ ] (اِخ) حکم بن عمروبن مجدع.
او صحابی است. از طرف معاویه عامل
خراسان شد و در مرو اقامت کرد. پس از
مدتی دربارهٔ امری مورد عتاب قرار گرفت.
معاویه عامل دیگری به خراسان فرستاد و
«حکم» را حبس و مقید ...
او صحابی است. از طرف معاویه عامل
خراسان شد و در مرو اقامت کرد. پس از
مدتی دربارهٔ امری مورد عتاب قرار گرفت.
معاویه عامل دیگری به خراسان فرستاد و
«حکم» را حبس و مقید ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غِ ] (اِخ) خفاف بن اغاربن رحصة.
صحابی است و از پدرش روایت کند، و
خالدبن عبداللََّه بن حرملة از او روایت دارد.
(از انساب سمعانی ورق ۴۱۰ب).
صحابی است و از پدرش روایت کند، و
خالدبن عبداللََّه بن حرملة از او روایت دارد.
(از انساب سمعانی ورق ۴۱۰ب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غِ ] (اِخ) رافع بن عمرو. صحابی
است. او به سال پنجم هجری قمری در مرو
درگذشت. رجوع به انساب سمعانی ورق
۴۱۰ب شود.
است. او به سال پنجم هجری قمری در مرو
درگذشت. رجوع به انساب سمعانی ورق
۴۱۰ب شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غِ ] (اِخ) قاضی احمدبن محمد. او
راست: تاریخ نگارستان مؤلف به سال ۹۵۹
هـ . ق. این کتاب از کتب مشهور و شامل
حکایات تاریخی است و به سال ۱۲۷۵ هـ . ق.
در بمبئی به چاپ رسیده است. (از ...
راست: تاریخ نگارستان مؤلف به سال ۹۵۹
هـ . ق. این کتاب از کتب مشهور و شامل
حکایات تاریخی است و به سال ۱۲۷۵ هـ . ق.
در بمبئی به چاپ رسیده است. (از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غِ فْ / غَ فْ فا ] (اِخ) قاضی محمد،
او از افاضل قرن دهم هجری قمری بود، در
نثر و نظم و فنون شعری فرید عصر خود بوده
است مدتی در ری قضاوت کرد، و در اشعار
خود به وصالی ...
او از افاضل قرن دهم هجری قمری بود، در
نثر و نظم و فنون شعری فرید عصر خود بوده
است مدتی در ری قضاوت کرد، و در اشعار
خود به وصالی ...