gizab - غضاب
The entry is a dictionary list for the word gizab - غضاب
غضاب Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غِ ] (ع اِ) خاشاک چشم. (منتهی
الارب). قذی. (اقرب الموارد). || بیماریی
است. (منتهی الارب) (اقرب الموارد).
چیچک. (منتهی الارب). آبله. (ناظم الاطباء).
جدری. (اقرب الموارد).
الارب). قذی. (اقرب الموارد). || بیماریی
است. (منتهی الارب) (اقرب الموارد).
چیچک. (منتهی الارب). آبله. (ناظم الاطباء).
جدری. (اقرب الموارد).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غُ ] (ع اِ) خاشاک چشم. (منتهی
الارب). قذی. (اقرب الموارد). || بیماریی
است. (منتهی الارب) (اقرب الموارد).
چیچک. (منتهی الارب). آبله. جدری. (اقرب
الموارد). || (ص) رجل غضاب؛ یعنی
مردی ...
الارب). قذی. (اقرب الموارد). || بیماریی
است. (منتهی الارب) (اقرب الموارد).
چیچک. (منتهی الارب). آبله. جدری. (اقرب
الموارد). || (ص) رجل غضاب؛ یعنی
مردی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غِ ] (اِخ) موضعی است به حجاز.
(منتهی الارب). ناحیه ای است در حجاز از
دیار هذیل. (از معجم البلدان).
(منتهی الارب). ناحیه ای است در حجاز از
دیار هذیل. (از معجم البلدان).