aleviyyan - علویان
The entry is a dictionary list for the word aleviyyan - علویان
علویان Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عَ لَ ] (اِخ) جمع فارسی عَلَوی.
رجوع به علوی شود. سادات . (برهان
قاطع): امیر خواجه علی میکائیل را
بخواند و گفت: رسولی می آید بساز با کوکبهٔ
بزرگ از اشراف علویان و قضاة و علما و فقها
به استقبال ...
رجوع به علوی شود. سادات . (برهان
قاطع): امیر خواجه علی میکائیل را
بخواند و گفت: رسولی می آید بساز با کوکبهٔ
بزرگ از اشراف علویان و قضاة و علما و فقها
به استقبال ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عَ لَ ] (اِخ) دهی است از دهستان
سراجو از بخش مرکزی شهرستان مراغه واقع
در ۳ هزارگزی شمال خاوری راه شوسهٔ
مراغه به دهخوارقان. ناحیه ایست دامنه و
دارای آب و هوای معتدل سالم. سکنهٔ آن
۷۶۳ تن است. ...
سراجو از بخش مرکزی شهرستان مراغه واقع
در ۳ هزارگزی شمال خاوری راه شوسهٔ
مراغه به دهخوارقان. ناحیه ایست دامنه و
دارای آب و هوای معتدل سالم. سکنهٔ آن
۷۶۳ تن است. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ لْ / عِ لْ ] (اِ مرکب) جِ عُلْوی و
عِلْوی. رجوع به علوی شود. || کنایه از
ملائکه و فرشتگان است. (برهان قاطع).
ملایک. (غیاث). || (اِخ) سیارات، که زحل
و ...
عِلْوی. رجوع به علوی شود. || کنایه از
ملائکه و فرشتگان است. (برهان قاطع).
ملایک. (غیاث). || (اِخ) سیارات، که زحل
و ...
aleviyyan - علویان other entries
Next Words