ammi - عامی
The entry is a dictionary list for the word ammi - عامی
عامی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ص نسبی) جاهل و بی سواد.
(غیاث) (آنندراج):
عشق تو بکشت عالم و عامی را
زلف تو برانداخت نکونامی را.خاقانی.
ای عشق تو کشته عارف و عامی را
سودای تو گم کرده نکونامی را
ذوق لب میگون تو آورده برون
از صومعه بایزید ...
(غیاث) (آنندراج):
عشق تو بکشت عالم و عامی را
زلف تو برانداخت نکونامی را.خاقانی.
ای عشق تو کشته عارف و عامی را
سودای تو گم کرده نکونامی را
ذوق لب میگون تو آورده برون
از صومعه بایزید ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عامی ی می ی ] (ع ص) نبتٌ عامی؛
گیاه خشک یکساله. (منتهی الارب) (ناظم
الاطباء).
گیاه خشک یکساله. (منتهی الارب) (ناظم
الاطباء).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عام می ] (ع ص نسبی) منسوب
است به عامه، ضد خاصه. (منتهی الارب)
(ناظم الاطباء).
است به عامه، ضد خاصه. (منتهی الارب)
(ناظم الاطباء).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
( ~ .) [ ع . ] (ص نسب .) 1 - منسوب به عامه . 2 - در فارسی : جاهل ، بی سواد.