sarram - صرام

The entry is a dictionary list for the word sarram - صرام
صرام Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ صَ / صِ ] (ع اِ) وقت بریدن خرما.
(مهذب الاسماء). هنگام دروِ خرما. (منتهی
الارب). || هنگام رسیدن خرما. (منتهی
الارب). هنگام رسیدگی بریدن بار نخل.
|| ریزه های درخت بریده. (منتهی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ صِ ] (ع اِ) جِ صَرم. (دهار).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ صُ ] (ع اِ) نام جنگ بدان جهت که
میبرد قرابت و مودت را. || (ص) مرد توانا
و سخت برنده. مرد قوی بر بریدن. || (اِ)
داهیة. بلا. (منتهی الارب). ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ صَ رْ را ] (ع ص) چرم فروش.
(السامی فی الاسامی) (مهذب الاسماء)
(حسن خطیب کرمانی). نسبة الی بیع الصرم و
هو الذی یفعل به الخفاف و اللوالک.
(سمعانی).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ صَ رْ را ] (اِخ) ابوبکر محمدبن
احمدبن اسماعیل بن خالد صرام سختیانی
جرجانی. وی از محمدبن ایوب رازی و
همیم بن همام و ابواسحاق شیبانی و جز ایشان
روایت دارد. و ابوالقاسم حمزةبن یوسف
سهمی حافظ از وی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ صَ رْ را ] (اِخ) ابوحامد احمدبن
اسماعیل بن جبرئیل نیشابوری مقری صرام از
قراء بزرگ و مجتهد و عبادت شعار بود و در
مسجد مربعهٔ نیشابور قرائت داشت و چون
ضعیف گشت در خانهٔ او بر وی قرائت
می ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ صَ رْ را ] (اِخ) ابوالحسن محمدبن
خلف بن عصام بن احمد الفرایضی الصرام. وی
از اهل بخارا بود و بخراسان آمد و به عراق
شد. از سهل بن متوکل و سهل بن بشر و
قیس بن انیف و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ صَ رْ را ] (اِخ) ابونصر محمدبن
محمدبن احمدبن علی بن انس صرام. از
صالحین بود. و کنیت پدرش ابوالفضل و
جدش ابوعمرو است. حاکم ابوعبداللََّه حافظ
او را یاد کرده گوید: ابونصربن ابوالفضل صرام
در سنهٔ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ ] (اِخ) ابن بلخی گوید: صرام و
بازرنگ دو ناحیت است میان زیز و سمیرم.
هوای آن سردسیر است بغایت و قهستانی،
آب دشوار و آب های روان، سال تا سال برف
از کوههای آن دور نشود و نخجیر بسیار باشد
و ...
sarram - صرام other entries

Arama Ekranı

Site içersinde arama yap.