şiya - شیع
The entry is a dictionary list for the word şiya - شیع
شیع Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شَ ] (ع اِ) شیربچه. ج، اَشْیاع. (منتهی
الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج) (ناظم
الاطباء). || بچهٔ دوم که در میان او و بچهٔ
اول، دیگری زاده نشده باشد. گویند: هذا شیع
هذا.
الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج) (ناظم
الاطباء). || بچهٔ دوم که در میان او و بچهٔ
اول، دیگری زاده نشده باشد. گویند: هذا شیع
هذا.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شَ ] (ع مص) شیوع. مشاع. مشاعه.
شیعان. شیعوعة. ظاهر و هویدا گردیدن
چیزی. (ناظم الاطباء). آشکار شدن خبر. (از
منتهی الارب) (تاج المصادر بیهقی) (المصادر
زوزنی) (دهار). آشکار شدن و فاش شدن.
(آنندراج). || آشکار و هویدا ...
شیعان. شیعوعة. ظاهر و هویدا گردیدن
چیزی. (ناظم الاطباء). آشکار شدن خبر. (از
منتهی الارب) (تاج المصادر بیهقی) (المصادر
زوزنی) (دهار). آشکار شدن و فاش شدن.
(آنندراج). || آشکار و هویدا ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ع ص، اِ) تابع و پیرو. (آنندراج): هو
شیع نساء؛ او تابع رأی زنان و آمیزش کننده با
آنهاست. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
شیع نساء؛ او تابع رأی زنان و آمیزش کننده با
آنهاست. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ یَ ] (ع اِ) جِ شیعة. (منتهی الارب)
(ترجمان القرآن ص ۶۳) (ناظم الاطباء)
(دهار) (اقرب الموارد). جِ شیعه. گروهها.
(مقدمهٔ لغت میر سیدشریف جرجانی ص ۳).
رجوع به شیعة شود.
(ترجمان القرآن ص ۶۳) (ناظم الاطباء)
(دهار) (اقرب الموارد). جِ شیعه. گروهها.
(مقدمهٔ لغت میر سیدشریف جرجانی ص ۳).
رجوع به شیعة شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شَ یْ یِ ] (ع ص، اِ) تابع و پیرو. ج،
شُیَعاء. گویند: هم شیعاء؛ ای کل واحد شیع
لصاحبه. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (از
آنندراج). || شریک، گویند: هذا شیع هذا؛
یعنی این شریک است در ...
شُیَعاء. گویند: هم شیعاء؛ ای کل واحد شیع
لصاحبه. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (از
آنندراج). || شریک، گویند: هذا شیع هذا؛
یعنی این شریک است در ...