şiyan - شیان
The entry is a dictionary list for the word şiyan - شیان
شیان Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) خون سیاوشان. (منتهی الارب).
نام دارویی که آنرا خون سیاوشان و بعربی
دم الاخوین خوانند. (از برهان) (از ناظم
الاطباء). دم الاخوین. (بحر الجواهر). صمغ
سقطری. خون سیاوشان، و عامهٔ اندلس نام
شیان را به حی العالم کبیر دهند. ...
نام دارویی که آنرا خون سیاوشان و بعربی
دم الاخوین خوانند. (از برهان) (از ناظم
الاطباء). دم الاخوین. (بحر الجواهر). صمغ
سقطری. خون سیاوشان، و عامهٔ اندلس نام
شیان را به حی العالم کبیر دهند. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شیا / شَ ] (اِ) جزا و پاداش و
مکافات نیکی و بدی هر دو باشد. (برهان)
(ناظم الاطباء) (انجمن آرا) (آنندراج). جزا و
مکافات. (فرهنگ اسدی) (اوبهی) (از
جهانگیری) (صحاح الفرس):
بر او تازه شد کینهٔ سالیان
بکردند از هرچه کرد ...
مکافات نیکی و بدی هر دو باشد. (برهان)
(ناظم الاطباء) (انجمن آرا) (آنندراج). جزا و
مکافات. (فرهنگ اسدی) (اوبهی) (از
جهانگیری) (صحاح الفرس):
بر او تازه شد کینهٔ سالیان
بکردند از هرچه کرد ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شَ یْ یا ] (ع ص) مرد دوربین و
دورنگاه. (منتهی الارب). رجوع به شیّئان
شود.
دورنگاه. (منتهی الارب). رجوع به شیّئان
شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) از قرای بخاراست. (از معجم
البلدان). قریه ای است در چهارفرسخی بخارا.
(انساب سمعانی).
البلدان). قریه ای است در چهارفرسخی بخارا.
(انساب سمعانی).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) نام رستاقی است به بُست که
عمروبن لیث پس از بهلاکت رسیدن پدر
بدانجا رفت. (از معجم البلدان).
عمروبن لیث پس از بهلاکت رسیدن پدر
بدانجا رفت. (از معجم البلدان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) دهی از دهستان ژاوه رود بخش
حومهٔ شهرستان سنندج است و مسکن قبیلهٔ
کلهر و شیانی. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج
۵) (از جغرافیای غرب ایران ص ۱۵۷).
حومهٔ شهرستان سنندج است و مسکن قبیلهٔ
کلهر و شیانی. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج
۵) (از جغرافیای غرب ایران ص ۱۵۷).