sinc - سنج
The entry is a dictionary list for the word sinc - سنج
سنج Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Arapça sözlük Metni çevir
الوسيط
(سَنَجَهُ)-ُ سَنْجًا: لَطَخَهُ بلونٍ غير لونِهِ.
(سَنَّجَ) الثوبَ: خطَّطَهُ.
(السِّنَاجُ): أَثَرُ دُخان السِّرَاج في الحائط وغيره. يقال: لا بُدَّ للسِّرَاج من السِّنَاجِ. و- (في الكيمياء): دقائِقُ من الكربون تتخلَّف من نقص في حريق الوقود. (مج). (ج) سُنُجٌ، وأَسْنجَةٌ.
(السَّنْجَةُ)- سَنجَةُ الميزان: ما يوزَنُ به كالرَّطْل والأُوقيَّة. (ج) سِنَجٌ.
(السُّنْجَةُ) من الأَلوانِ: الرُّقْطَةُ. (ج) سُنَجٌ.
Arapça - Arapça sözlük Metni çevir
سنج: ابن الأَعرابي: السُّنُجُ العُنَّابُ. ابن سيده: السِّنَاجُ أَثَرُ دُخانِ السِّراجِ في الجِرَارِ والحائط. وسَنْجَةُ الميزان: لغة في صَنْجَتِهِ، والسين أَفصح.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سَ ] (اِ) وزن و کیل است که از وزن
کردن و کشیدن به ترازو باشد. (برهان). وزن
کردن و وزن به این معنی مبدل سنگ است.
(آنندراج) (غیاث) (جهانگیری). || (نف)
مخفف سنجنده. که بسنجد. ...
کردن و کشیدن به ترازو باشد. (برهان). وزن
کردن و وزن به این معنی مبدل سنگ است.
(آنندراج) (غیاث) (جهانگیری). || (نف)
مخفف سنجنده. که بسنجد. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سُ ] (اِ) کفل و سرین مردم و
حیوانات. (برهان). سرین مردم. (فرهنگ
رشیدی) (ادات الفضلاء).
حیوانات. (برهان). سرین مردم. (فرهنگ
رشیدی) (ادات الفضلاء).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سِ / سَ ] (اِ) جلاجل دف و دائره را
گویند. (آنندراج) (برهان). یکی از آلات
موسیقی است مخفف سرنج و آن چیزی باشد
به بسیاری از جلاجل دائره بزرگتر و در میان
قبه ای دارد، بندی بر آن قبه ...
گویند. (آنندراج) (برهان). یکی از آلات
موسیقی است مخفف سرنج و آن چیزی باشد
به بسیاری از جلاجل دائره بزرگتر و در میان
قبه ای دارد، بندی بر آن قبه ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ] (اِ) سنگی سخت سیاه است و براق و
زودشکن در هند باشد. (نزهة القلوب).
زودشکن در هند باشد. (نزهة القلوب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سَ ] (اِخ) دهی است از دهستان
بربرود بخش الیگودرز شهرستان بروجرد.
دارای ۵۱۸ تن سکنه. آب آن از قنات.
محصول آنجا غلات و لبنیات. شغل اهالی
زراعت و گله داری. صنایع دستی زنان قالی و
جاجیم بافی است. (از فرهنگ ...
بربرود بخش الیگودرز شهرستان بروجرد.
دارای ۵۱۸ تن سکنه. آب آن از قنات.
محصول آنجا غلات و لبنیات. شغل اهالی
زراعت و گله داری. صنایع دستی زنان قالی و
جاجیم بافی است. (از فرهنگ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سِ ] (اِخ) نام دو قریه است در
مروشاهجان و یکی از آن دو را سنج عباد
خوانند. (معجم البلدان). قریه ای است به مرو
و از آنجاست حسین بن شعیب بن محمد
سنجی.
مروشاهجان و یکی از آن دو را سنج عباد
خوانند. (معجم البلدان). قریه ای است به مرو
و از آنجاست حسین بن شعیب بن محمد
سنجی.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ] (اِخ) دهی است جزء دهستان برغان
بخش کرج شهرستان تهران. دارای ۴۲۴ تن
سکنه. آب آن از بین رود محلی و چشمه سار
تأمین میشود. محصول آنجا غلات، لبنیات و
باغات. شغل اهالی زراعت، چادرشب و
کرباس بافی است. (از ...
بخش کرج شهرستان تهران. دارای ۴۲۴ تن
سکنه. آب آن از بین رود محلی و چشمه سار
تأمین میشود. محصول آنجا غلات، لبنیات و
باغات. شغل اهالی زراعت، چادرشب و
کرباس بافی است. (از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(س یا سَ) (اِ.) یکی از آلات موسیقی و آن دو صفحة مدور فلزی است که با دست به هم
کوفته می شود.
کوفته می شود.