zuheyr - زهیر
The entry is a dictionary list for the word zuheyr - زهیر
زهیر Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زَ ] (ع ص) لاغری بواسطهٔ بیماری.
|| غمناک و دلگیر. (ناظم الاطباء). به هر دو
معنی رجوع به اشتینگاس شود.
|| غمناک و دلگیر. (ناظم الاطباء). به هر دو
معنی رجوع به اشتینگاس شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زَ ] (اِخ) نام پهلوانی ایرانی. (ناظم
الاطباء) (از اشتینگاس) (از فهرست
ولف):
سر مایه و پیشروشان زهیر
که آهو ربودی ز چنگال شیر.
فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ج ۵
ص ۱۲۸۰).
الاطباء) (از اشتینگاس) (از فهرست
ولف):
سر مایه و پیشروشان زهیر
که آهو ربودی ز چنگال شیر.
فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ج ۵
ص ۱۲۸۰).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زُ هَ ] (اِخ) ابن ابی سلمی (۵۳۰ -۶۲۷
م.). شاعر عرب در دورهٔ جاهلیت و از
اصحاب معلقات. وی در وصف دقیق و
تنسیق کلام متین بود و از مشهورترین شعرای
عصر خود به شمار می رفت. ...
م.). شاعر عرب در دورهٔ جاهلیت و از
اصحاب معلقات. وی در وصف دقیق و
تنسیق کلام متین بود و از مشهورترین شعرای
عصر خود به شمار می رفت. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زُ هَ ] (اِخ) ابن القین البجلی. یکی از
اصحاب امام حسین (ع) که در واقعهٔ روز
عاشورا به شهادت رسید. (از یادداشت بخط
مرحوم دهخدا). رجوع به حبیب السیر چ خیام
ج ۲ ص ۴۶ و ۵۱ و ۵۳ ...
اصحاب امام حسین (ع) که در واقعهٔ روز
عاشورا به شهادت رسید. (از یادداشت بخط
مرحوم دهخدا). رجوع به حبیب السیر چ خیام
ج ۲ ص ۴۶ و ۵۱ و ۵۳ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زُ هَ ] (اِخ) ابن جناب الکلبی، از
بنی کنانةبن بکر از مردم یمن. خطیب و شاعر
بنی قضاعة و رسول آنان در نزد ملوک دوران
جاهلیت بود. عمری دراز کرد. بسال ۶۰ قبل
از هجرت بخاطر افراط در شراب ...
بنی کنانةبن بکر از مردم یمن. خطیب و شاعر
بنی قضاعة و رسول آنان در نزد ملوک دوران
جاهلیت بود. عمری دراز کرد. بسال ۶۰ قبل
از هجرت بخاطر افراط در شراب ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زُ هَ ] (اِخ) ابن حرب. از ائمهٔ ثقات
است. (منتهی الارب). رجوع به ابوخیثمه در
همین لغت نامه و اعلام زرکلی و تاریخ الخلفا
و ضحی الاسلام شود.
است. (منتهی الارب). رجوع به ابوخیثمه در
همین لغت نامه و اعلام زرکلی و تاریخ الخلفا
و ضحی الاسلام شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زُ هَ ] (اِخ) ابن حسن بن علی
سرخسی، مکنی به ابونصر شافعی. متوفی به
سال ۴۵۴ هـ . ق. او راست: الانباء عن الانبیاء.
تاریخ الخلفا. رجوع به کشف الظنون ج ۱
ص ۱۷۱ و ۲۹۳ شود.
سرخسی، مکنی به ابونصر شافعی. متوفی به
سال ۴۵۴ هـ . ق. او راست: الانباء عن الانبیاء.
تاریخ الخلفا. رجوع به کشف الظنون ج ۱
ص ۱۷۱ و ۲۹۳ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زُ هَ ] (اِخ) ابن صالح بن احمدبن حنبل.
وی از پدر خود حدیث کرد و برادرزاده اش
محمدبن احمدبن صالح... از او روایت دارد.
دارقطنی گوید: «زهیر ثقه
...
وی از پدر خود حدیث کرد و برادرزاده اش
محمدبن احمدبن صالح... از او روایت دارد.
دارقطنی گوید: «زهیر ثقه
...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زُ هَ ] (اِخ) ابن صرد الجشمی السعدی،
مکنی به ابوصرد. وی در رأس هیئت
چهارده نفری از طرف قوم «هوازن» به خدمت
رسول اللََّه (ص) رسید و اسلام آوردن خود و
قوم خود را به استحضار آن حضرت ...
مکنی به ابوصرد. وی در رأس هیئت
چهارده نفری از طرف قوم «هوازن» به خدمت
رسول اللََّه (ص) رسید و اسلام آوردن خود و
قوم خود را به استحضار آن حضرت ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زُ هَ ] (اِخ) ابن قیس البلوی. گویند
حضرت رسول اکرم (ص) را درک کرده است
و در فتح مصر و ولایت امیرش «عبدالعزیزبن
مروان» بر «برقة» حضور داشت. وی مدتی
در قیروان اقامت گزید آنگاه به روم ...
حضرت رسول اکرم (ص) را درک کرده است
و در فتح مصر و ولایت امیرش «عبدالعزیزبن
مروان» بر «برقة» حضور داشت. وی مدتی
در قیروان اقامت گزید آنگاه به روم ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زُ هَ ] (اِخ) ابن محمدبن علی... المهلبی
العتکی. رجوع به ابوالفضل زهیر... در همین
لغت نامه و اعلام زرکلی شود.
العتکی. رجوع به ابوالفضل زهیر... در همین
لغت نامه و اعلام زرکلی شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زُ هَ ] (اِخ) ابن محمدبن قمیر مروزی،
مکنی به ابومحمد. مردی زاهد بود و احمدبن
منیع گوید پس از احمدبن حنبل کسی را به
زهد زهیر ندیدم. او از حسین بن محمد
مروزی و حسن بن موسی الاشیب و ...
مکنی به ابومحمد. مردی زاهد بود و احمدبن
منیع گوید پس از احمدبن حنبل کسی را به
زهد زهیر ندیدم. او از حسین بن محمد
مروزی و حسن بن موسی الاشیب و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زُ هَ ] (اِخ) ابن محمد الازدی. وی از
جانب ابومنصور جعفر (برادر سفاح) به
ولایت سیستان رسید (آخر سنهٔ ۱۴۱ هـ . ق.).
وی بسال ۱۶۷ در سن چهل وسه سالگی در
سیستان درگذشت. (از تاریخ سیستان
ص ۱۴۱ و ...
جانب ابومنصور جعفر (برادر سفاح) به
ولایت سیستان رسید (آخر سنهٔ ۱۴۱ هـ . ق.).
وی بسال ۱۶۷ در سن چهل وسه سالگی در
سیستان درگذشت. (از تاریخ سیستان
ص ۱۴۱ و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زُ هَ ] (اِخ) ابن مسیب الضبی. یکی از
سران سپاه در عصر عباسی بود و با مأمون در
جنگ با امین همراهی داشت تا آنکه مأمون
ظفر یافت و حسن بن سهل، عمل «جوخی»
(بین خانقین و خوزستان) را بدو ...
سران سپاه در عصر عباسی بود و با مأمون در
جنگ با امین همراهی داشت تا آنکه مأمون
ظفر یافت و حسن بن سهل، عمل «جوخی»
(بین خانقین و خوزستان) را بدو ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زُ هَ ] (اِخ) ابن میمون قرقبی الهمدانی.
رجوع به قرقبی زهیر شود.
رجوع به قرقبی زهیر شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زُ هَ ] (اِخ) ابن نعیم البانی، مکنی به
ابوعبدالرحمن. وی تابعی و سیستانی الاصل
بود و در علم و بزرگی بدان جایگاه بود که
هیچکس اندر عالم فضل او را منکر نیارست
شد. (یادداشت مرحوم دهخدا) (از ...
ابوعبدالرحمن. وی تابعی و سیستانی الاصل
بود و در علم و بزرگی بدان جایگاه بود که
هیچکس اندر عالم فضل او را منکر نیارست
شد. (یادداشت مرحوم دهخدا) (از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زُ هَ ] (اِخ) ابن هشام بن مغیرةبن
عبداللََّه بن عمربن مخزوم. وی یکی از کسانی
بود که در نقض صحیفه ای که قریش علیه
بنی هاشم نوشتند اقدام کرد. رجوع به الاصابة
و تاریخ گزیده چ امیرکبیر شود.
عبداللََّه بن عمربن مخزوم. وی یکی از کسانی
بود که در نقض صحیفه ای که قریش علیه
بنی هاشم نوشتند اقدام کرد. رجوع به الاصابة
و تاریخ گزیده چ امیرکبیر شود.