zelali - زلالی
The entry is a dictionary list for the word zelali - زلالی
زلالی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زَ لی ی ] (ع اِ) جِ زِلّیَّة. (منتهی
الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب
الموارد). رجوع به زلیة شود.
الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب
الموارد). رجوع به زلیة شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زُ ] (اِخ) از شاگردان اهلی است. در
اوایل حال به هندوستان رفته در اکثر بلاد به
عشرت گذرانیده، آخرالامر در کجرات وفات
یافته. از اوست:
بی رخش غم نیست گر از سینه جان بیرون رود
عشق با جانست می ترسم ...
اوایل حال به هندوستان رفته در اکثر بلاد به
عشرت گذرانیده، آخرالامر در کجرات وفات
یافته. از اوست:
بی رخش غم نیست گر از سینه جان بیرون رود
عشق با جانست می ترسم ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زُ ] (اِخ) شاعری روشن ضمیر بوده.
گویند به قصیده از سایر فنون شعر مایل بوده و
در هرات وفات یافت. این دو شعر از اوست:
نخواهی کرد یاد از خارخار سینهٔ چاکم
مگر روزی که گیرد دامنت خار سر خاکم.
*
چشمی ...
گویند به قصیده از سایر فنون شعر مایل بوده و
در هرات وفات یافت. این دو شعر از اوست:
نخواهی کرد یاد از خارخار سینهٔ چاکم
مگر روزی که گیرد دامنت خار سر خاکم.
*
چشمی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زُ ] (اِخ) خوانساری، شاعر ایرانی
که در سال ۱۰۲۴ یا ۱۰۳۱ هـ . ق. درگذشت.
وی مثنوی گوی و قصیده سرای آغاز قرن
یازدهم هجری و معاصر شاه عباس اول است.
مجموعهٔ مثنویهای او به نام «سبعهٔ سیاره»
شامل هفت ...
که در سال ۱۰۲۴ یا ۱۰۳۱ هـ . ق. درگذشت.
وی مثنوی گوی و قصیده سرای آغاز قرن
یازدهم هجری و معاصر شاه عباس اول است.
مجموعهٔ مثنویهای او به نام «سبعهٔ سیاره»
شامل هفت ...