zubana - زبانی
The entry is a dictionary list for the word zubana - زبانی
زبانی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زُ نا ] (ع اِ) دو سروی کژدم. زُبانیا
العقرب. (مهذب الاسماء). سرون کژدم.
(دهار) (مقدمة الادب زمخشری چ فلوگل
ص ۷۰) (السامی فی الاسامی): زبانیاالعقرب؛
هر دو شاخ کژدم. (منتهی الارب) (قطر
المحیط) (اقرب الموارد) (صحاح اللغه)
(البستان) (القاموس العصری). زبانی ...
العقرب. (مهذب الاسماء). سرون کژدم.
(دهار) (مقدمة الادب زمخشری چ فلوگل
ص ۷۰) (السامی فی الاسامی): زبانیاالعقرب؛
هر دو شاخ کژدم. (منتهی الارب) (قطر
المحیط) (اقرب الموارد) (صحاح اللغه)
(البستان) (القاموس العصری). زبانی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زُ نا ] (اِخ) منزلی است از منزلهای
ماه. (مهذب الاسماء). منزلی از منازل قمر.
(دهار). یکی از بیست و هشت ...
ماه. (مهذب الاسماء). منزلی از منازل قمر.
(دهار). یکی از بیست و هشت ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زَ ] (ص نسبی) منسوب به زبان.
(ناظم الاطباء). || شفاهی. ضد کتبی.
مطلبی که کسی بکسی پیغام کند بدون آنکه
بنویسد. (ناظم الاطباء). شفاهاً. بمشافهه.
لساناً. بزبان. زباناً. (در تداول عامه): زبانی هم
بگو گذشته از ...
(ناظم الاطباء). || شفاهی. ضد کتبی.
مطلبی که کسی بکسی پیغام کند بدون آنکه
بنویسد. (ناظم الاطباء). شفاهاً. بمشافهه.
لساناً. بزبان. زباناً. (در تداول عامه): زبانی هم
بگو گذشته از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زَ نی ی ] (ع اِ) بگفتهٔ بعضی واحد
زبانیة. برخی نیز واحد زبانیه را زابن و بعضی
دیگر زبنیه (مثل عفریه) دانسته اند اما عرب
این سخنان را نمیشناسد و زبانیه را از
جمعهایی میداند که از لفظ ...
زبانیة. برخی نیز واحد زبانیه را زابن و بعضی
دیگر زبنیه (مثل عفریه) دانسته اند اما عرب
این سخنان را نمیشناسد و زبانیه را از
جمعهایی میداند که از لفظ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زَ ] (از ع، اِ) فارسیان زَبانیّ واحد
زبانیه را بتخفیف یا و بهمان معنی بکار برند و
جمع آنرا زبانیان آرند. (از آنندراج) (غیاث
اللغات). مرد متمرد. (از آنندراج) (ناظم
الاطباء). || مرد محافظ جان. (ناظم
الاطباء). ...
زبانیه را بتخفیف یا و بهمان معنی بکار برند و
جمع آنرا زبانیان آرند. (از آنندراج) (غیاث
اللغات). مرد متمرد. (از آنندراج) (ناظم
الاطباء). || مرد محافظ جان. (ناظم
الاطباء). ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زُ نا ] (اِخ) موضعی است که در این
شعر هذلی یاد شده است :
ما بین عین فی زبانی الذناب.
(از معجم البلدان).
شعر هذلی یاد شده است :
ما بین عین فی زبانی الذناب.
(از معجم البلدان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زَ ] (ص نسبی) نسبت است به
بنوزبان، بطنی از تمیم. (از نهایة الارب
قلقشندی چ ابراهیم انباری ص ۲۶۸ بنقل از
اثیرالدین ابوحیان).
بنوزبان، بطنی از تمیم. (از نهایة الارب
قلقشندی چ ابراهیم انباری ص ۲۶۸ بنقل از
اثیرالدین ابوحیان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زَ نی ی ] (ص نسبی) منسوب است
به زبینه کسفینه که حیی است. (اقرب الموارد)
(از منتهی الارب). زبانی منسوب به بنو زبینه
حیی از عرب که فرزندان زبینةبن جندع بن
لیث بن بکربن عبد مناةبن کنانه ...
به زبینه کسفینه که حیی است. (اقرب الموارد)
(از منتهی الارب). زبانی منسوب به بنو زبینه
حیی از عرب که فرزندان زبینةبن جندع بن
لیث بن بکربن عبد مناةبن کنانه ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زَ ] (اِخ) ابوالزبان محدث. (قاموس).
ابوالزبان از ابوحازم اعرج نقل حدیث کند و
عبدالجباربن عبدالرحمن صبحی ازو روایت
دارد. از ظاهر قاموس برمی آید که زبانی با
تخفیف (باء) است ولی حافظ اسم و نسب او
را با تشدید «باء» ضبط ...
ابوالزبان از ابوحازم اعرج نقل حدیث کند و
عبدالجباربن عبدالرحمن صبحی ازو روایت
دارد. از ظاهر قاموس برمی آید که زبانی با
تخفیف (باء) است ولی حافظ اسم و نسب او
را با تشدید «باء» ضبط ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زُ نَ ] (ع اِ) (...العقرب) تثنیهٔ زبانی در
حالت نصب یا جر و اضافه.
حالت نصب یا جر و اضافه.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
( ~.) [ ع . جِ. زبنی یا زبنیة ، از زبن به معنی رفع و برداشتن ؛ در فارسی مفرد
گیرند ] (اِ.) وکیل دوزخ ، موکل آتش ؛ ج . زبانیان .
گیرند ] (اِ.) وکیل دوزخ ، موکل آتش ؛ ج . زبانیان .