rem - رم
The entry is a dictionary list for the word rem - رم
رم Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Türkçe sözlük
düzeltmek
Arapça - Türkçe sözlük
رَمَّ
düzeltmek
Anlamı: düzgün duruma getirmek
Arapça - Arapça sözlük Metni çevir
I
معجم اللغة العربية المعاصرة
رَمّ [مفرد]: مصدر رَمَّ1 ورَمَّ2.
II
معجم اللغة العربية المعاصرة
رَمَّ1 رَمَمْتُ، يَرُمّ، ارْمُمْ/ رُمَّ، رَمًّا، فهو رامّ، والمفعول مَرْموم
• رمَّ الشَّيءَ: أصلحه وقد فسَد بعضُه، لمّ ما تفرّق منه "رَمَّ المنزِلَ القديمَ- انتهى من مَرَمَّة بيته".
III
معجم اللغة العربية المعاصرة
رَمَّ2 رَمَمْتُ، يَرِمّ، ارْمِمْ/ رِمَّ، رَمًّا ورِمَّةً، فهو رميم
• رمَّ العَظْمُ: بَلِيَ وتفتّت "رَمَّ الميتُ- رَمَّ الحَبْلُ: تقطَّع- {قَالَ مَنْ يُحْيِي الْعِظَامَ وَهِيَ رَمِيمٌ}".
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَ ] (اِمص) رمیدن و نفرت. (برهان
قاطع). رمیدن. (اوبهی). هراس و ترس. گریز و
فرار. (ناظم الاطباء). رم کردن. رمیدگی.
(آنندراج). گریختن. و با لفظ خوردن و زدن و
کردن و نمودن استعمال شود و با لفظ دادن به
معنی ...
قاطع). رمیدن. (اوبهی). هراس و ترس. گریز و
فرار. (ناظم الاطباء). رم کردن. رمیدگی.
(آنندراج). گریختن. و با لفظ خوردن و زدن و
کردن و نمودن استعمال شود و با لفظ دادن به
معنی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَ ] (اِ) رمه و گلهٔ گوسفند و اسب و غیره.
(برهان). گله و رمهٔ ستور. (ناظم الاطباء):
کمند کیانی همی داد خم
که آن کره را بازگیرد ز رم.فردوسی.
نداد داد مرا چون نداد گربه مرا
ترا از اسب و ...
(برهان). گله و رمهٔ ستور. (ناظم الاطباء):
کمند کیانی همی داد خم
که آن کره را بازگیرد ز رم.فردوسی.
نداد داد مرا چون نداد گربه مرا
ترا از اسب و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رِ ] (اِ) مخفف ریم است که چرک زخم و
امثال آن باشد. (برهان). رجوع به ریم شود.
امثال آن باشد. (برهان). رجوع به ریم شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رِم م ] (ع اِ) آنچه بر زمین است از
کاه ریزها. (منتهی الارب). || مغز استخوان.
(منتهی الارب) (دهار). || خاک نمناک.
(دهار). تری و نمی: جاء بالطمّ و الرمّ؛ یعنی
آورد بری ...
کاه ریزها. (منتهی الارب). || مغز استخوان.
(منتهی الارب) (دهار). || خاک نمناک.
(دهار). تری و نمی: جاء بالطمّ و الرمّ؛ یعنی
آورد بری ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَم م ] (ع مص) به صلاح بازآوردن.
اصلاح کردن. (لسان العرب). اصلاح کردن
خلل. (زوزنی) (دهار). اصلاح کردن بنا.
(اقرب الموارد). اصلاح نمودن و نیکو کردن.
(منتهی الارب). || خوردن. (تاج المصادر
بیهقی) (لسان العرب) (اقرب الموارد): ...
اصلاح کردن. (لسان العرب). اصلاح کردن
خلل. (زوزنی) (دهار). اصلاح کردن بنا.
(اقرب الموارد). اصلاح نمودن و نیکو کردن.
(منتهی الارب). || خوردن. (تاج المصادر
بیهقی) (لسان العرب) (اقرب الموارد): ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رُ ] (اِ) موی زهار آدمی باشد. رمکان.
(برهان) (آنندراج). رنب. رنبه. روم. رومه.
(برهان).
(برهان) (آنندراج). رنب. رنبه. روم. رومه.
(برهان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رُم م ] (ع اِ) مرمت خانه. || اندوه: ما له
رم غیر کذا؛ ای هم. (لسان العرب).
رم غیر کذا؛ ای هم. (لسان العرب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رُ ] (فرانسوی، اِ) نوعی مشروب مسکر
که از تقطیر شیرهٔ شکر بدست می آید. (ناظم
الاطباء). عرق نیشکر.
که از تقطیر شیرهٔ شکر بدست می آید. (ناظم
الاطباء). عرق نیشکر.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَم م ] (اِخ) شهرکی است به ناحیت پارس
میان داراگرد و حدود کرمان. جایی با کشت و
برز بسیار و نعمت فراخ. (حدود العالم). نام
چند موضع است در فارس و از آن جمله
است رم حسن بن ...
میان داراگرد و حدود کرمان. جایی با کشت و
برز بسیار و نعمت فراخ. (حدود العالم). نام
چند موضع است در فارس و از آن جمله
است رم حسن بن ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رُم م ] (اِخ) نام چاهی است در مکه کندهٔ
مرةبن کعب و کلاب بن مرة. رُم و حفر نام دو
چاه است در بیرون مکه قبل از آنکه به بطحاء
فرودآیند و از این دو چاه آب می آشامیدند.
(از معجم ...
مرةبن کعب و کلاب بن مرة. رُم و حفر نام دو
چاه است در بیرون مکه قبل از آنکه به بطحاء
فرودآیند و از این دو چاه آب می آشامیدند.
(از معجم ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رُ ] (اِخ) پایتخت کشور ایتالیا است. این
شهر در ساحل رود تیبر واقع است و
پایتخت جمهوری و امپراطوری روم قدیم بود
و اولین و قدیمیترین شهری است که مرکز
مسیحیت و کلیساهای مسیحی شد و مقر پاپ
گردید. در ...
شهر در ساحل رود تیبر واقع است و
پایتخت جمهوری و امپراطوری روم قدیم بود
و اولین و قدیمیترین شهری است که مرکز
مسیحیت و کلیساهای مسیحی شد و مقر پاپ
گردید. در ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(رِ مّ) [ ع . ] 1 - (اِ.) آب آورد. 2 - کاه ریزه هایی که بر زمین قرار گیرد. 3 -
مغز استخوان . 4 - (اِمص .) تری ، نمی .
مغز استخوان . 4 - (اِمص .) تری ، نمی .
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
( ~.) [ ع . ] 1 - (اِ.) چیز، شی ء. 2 - چاره ، حیله . 3 - (مص م .) اصلاح کردن ،
نیکو کردن چیز. 4 - گرفتن ستور چوب ها را به دهان و خوردن . 5 - (مص ل .) پوسیده
شدن استخوان ، پوسیدن .
نیکو کردن چیز. 4 - گرفتن ستور چوب ها را به دهان و خوردن . 5 - (مص ل .) پوسیده
شدن استخوان ، پوسیدن .
Arapça - İngilizce sözlük Metni çevir
رَمّ: بَلِيَ
to decay, rot, disintegrate, decompose, molder away
Arapça - Rusca sözlük Metni çevir
I
(رمّ)
II
رَمَّ
п. I
а/и 1 رِمَّةٌ
гнить, разлагаться, портиться
III
رَمَّ
п. I
а/и 2 رَمٌّ
гнить, разлагаться, портиться
IV
رَمٌّ
гниение, порча