hiyes - خیس
The entry is a dictionary list for the word hiyes - خیس
خیس Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خَ ] (ع اِ) غم. || خطا. گمراهی.
|| (مص) غدر کردن و شکستن عهد.
خیسان. || وعدهٔ خلاف کردن. || لازم
گرفتن فلان جای را. ...
|| (مص) غدر کردن و شکستن عهد.
خیسان. || وعدهٔ خلاف کردن. || لازم
گرفتن فلان جای را. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ع ص، اِ) درخت انبوه. || انبوه از
حلفا و قصب. ج، اخیاس. || بیشهٔ شیر.
(منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان
العرب). کنام شیر. (یادداشت مؤلف). ج،
اخیاس :
رها کنند پلنگان شخ ...
حلفا و قصب. ج، اخیاس. || بیشهٔ شیر.
(منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان
العرب). کنام شیر. (یادداشت مؤلف). ج،
اخیاس :
رها کنند پلنگان شخ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ص) آبدار. مرطوب. آب بخود
کشیده. (ناظم الاطباء). تر. (یادداشت مؤلف).
|| (اِ) ملافهٔ کرباس کلفت. (ناظم الاطباء).
کشیده. (ناظم الاطباء). تر. (یادداشت مؤلف).
|| (اِ) ملافهٔ کرباس کلفت. (ناظم الاطباء).