hunbe - خنبه
The entry is a dictionary list for the word hunbe - خنبه
خنبه Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خَ بِ ] (اِ) طاق. || صفه. (ناظم
الاطباء). || آن باشد که در باغهای انگور در
میان رستهٔ تاک جوی بزنند و گودال کنند و
خاکهای آن را بر دو کنار آن ریخته ...
الاطباء). || آن باشد که در باغهای انگور در
میان رستهٔ تاک جوی بزنند و گودال کنند و
خاکهای آن را بر دو کنار آن ریخته ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خُمْ بِ ] (اِ) خم بزرگ و دراز که در آن
غله کنند خواه از گل و سفال باشد یا از چوب.
(ناظم الاطباء) (از برهان قاطع). انبار خانهٔ
بقالان بود جداجدا که چیزی نهند. (نسخه ای
از اسدی). چهاردیواری ...
غله کنند خواه از گل و سفال باشد یا از چوب.
(ناظم الاطباء) (از برهان قاطع). انبار خانهٔ
بقالان بود جداجدا که چیزی نهند. (نسخه ای
از اسدی). چهاردیواری ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(خُ بِ) (اِ.) 1 - خم بزرگ . 2 - گودال یا چهاردیواری که در آن غله ریزند.