husrevi - خسروی
The entry is a dictionary list for the word husrevi - خسروی
خسروی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خُ رَ ] (ص نسبی) منسوب بسلطنت و پادشاهی. (ناظم الاطباء):
ندانست مرد جوان زال را
برافراخت آن خسروی یال را.فردوسی.
بر آن باره خسروی برنشست
یکی تیغ هندی گرفته بدست.فردوسی.
خروشان بسر برپراکند خاک
همه جامهٔ خسروی کرده چاک.فردوسی.
سیه ...
ندانست مرد جوان زال را
برافراخت آن خسروی یال را.فردوسی.
بر آن باره خسروی برنشست
یکی تیغ هندی گرفته بدست.فردوسی.
خروشان بسر برپراکند خاک
همه جامهٔ خسروی کرده چاک.فردوسی.
سیه ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خُ رَ ] (اِخ) نام او جمال الدین ابوبکربن المساعد، مکنی به ابوالمشاهد و از شاعران دربار غزنویان است. گویند لقب خسروی بدانجهت گرفت که معاصر ملک خسرو غزنوی آخرین
شاه غزنویان بود و بدان نسبت تخلص خود ...
شاه غزنویان بود و بدان نسبت تخلص خود ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خُ رَ ] (اِخ) وی از شاعران قرن نهم هجری قمری عثمانی است و این بیت از اوست:
یانکه آلوب رقیبی ایلدک سیر چمن
یانکه قالو رمی ای سرو سهی سیرایله سن.
(از قاموس الاعلام ترکی ج ۳).
یانکه آلوب رقیبی ایلدک سیر چمن
یانکه قالو رمی ای سرو سهی سیرایله سن.
(از قاموس الاعلام ترکی ج ۳).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خُ رَ ] (اِخ) وی از شاعران ماوراءالنهر است و ممدوح او عبداللََّه خان اوزبک بوده. و این بیت از اوست:
طفل اشکم خویش را رسوای مردم کرده است
میدود هر سو نمیدانم کرا گم کرده است.
(از قاموس الاعلام ...
طفل اشکم خویش را رسوای مردم کرده است
میدود هر سو نمیدانم کرا گم کرده است.
(از قاموس الاعلام ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خُ رَ ] (اِخ) نام وی ملا محمد افندی است و او یکی از اعاظم علمای عثمانی است که به مقام مشیخت اسلامی عثمانی رسید. پدرش فرامزر از رومیان و بقولی فرانسوی است. او در
نزد برهان الدین حیدر ...
نزد برهان الدین حیدر ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خُ رَ ] (اِخ) یکی از شاعران قرن نهم هـ . ق. است. امیر علیشیر گوید: مردی دعوی دار و بزرگ منش و تندخوی بود و گاهی که شعر خواست خواند پیش از آن در کلام خود چنان ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خُ رَ ] (اِخ) نام ایستگاه راه آهن است میان میاندشت و منصوری در ۸۵۱ هزارگزی جنوب تهران. (یادداشت بخط مؤلف). در فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۶ این نقطه چنین تعریف
شده است: نام یکی از
...
شده است: نام یکی از
...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خُ رَ ] (اِخ) نام محلی است از ایران بسرحد ایران و عراق نزدیک قصرشیرین میان قصرشیرین و خانقین واقع در هفتصد و هفتاد و شش هزارگزی تهران. (یادداشت به خط مؤلف).
در فرهنگ جغرافیایی ایران این نقطه چنین ...
در فرهنگ جغرافیایی ایران این نقطه چنین ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خُ رَ ] (اِخ) دهی است از دهستان عربخانهٔ بخش شوسف شهرستان بیرجند، واقع در ۵۴ هزارگزی شمال باختری شوسف و ۱۴ هزارگزی خاور هشتوکان، کوهستانی، معتدل، آب
از قنات و محصول آن غلات و شغل اهالی آنجا ...
از قنات و محصول آن غلات و شغل اهالی آنجا ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خُ رَ ] (اِخ) دهی است از دهستان زهان بخش قاین شهرستان بیرجند واقع در ۱۷ هزارگزی جنوب باختری قاین سه هزارگزی باختر شوسهٔ عمومی قاین به بیرجند، جلگه، معتدل،
آب آن از قنات، محصول آن غلات و زعفران، ...
آب آن از قنات، محصول آن غلات و زعفران، ...