çele - چله
The entry is a dictionary list for the word çele - چله
چله Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ چِ لْ لَ / لِ ] (اِ) ریسمانی باشد که از پهنای کار جولاهگان زیاد آید و آن را ببافند و به انگشت پیچیده در جایی گذارند. (برهان) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء). تار جولایان که در مقابل پود
است. ...
است. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ چِ لْ لَ / لِ ] (اِ) چهل روز باشد که زن بنشیند از بعد زادن تا بدانگه که پاک شود، بدان چهل روز به گرمابه نشود و نماز نکند. گویند به چله در است. (فرهنگ اسدی). چهل ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ چُ لْ لَ ] (اِ) به معنی آلت تناسل است که چر و چل و چورک و چول نیز گویند:
برافشاندم خدوآلود چله در شکاف او
چو پستان مادر اندر کام بچه ی خرد در چله.
عسجدی (از فرهنگ اسدی).
برافشاندم خدوآلود چله در شکاف او
چو پستان مادر اندر کام بچه ی خرد در چله.
عسجدی (از فرهنگ اسدی).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ چِ لْ لَ ] (اِخ) یکی از دهستانهای بخش گیلان شهرستان شاه آباد که در قسمت علیای دره کیلان؛ که دره ای است در جهت شمال باختری بجنوب خاوری، واقع است و سلسله کوه
سرکش، مله نی، کوه ...
سرکش، مله نی، کوه ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ چِ لَ ] (اِخ) دهی از دهستان ماهیدشت بالا بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان که در ۲۱ هزارگزی جنوب باختری کرمانشاه و ۲ هزارگزی قیماس واقع است. دشت و سردسیر است
و ۲۸۵ تن سکنه ...
و ۲۸۵ تن سکنه ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ چِ لْ لَ ] (اِخ) دهی از دهستان بربرود بخش الیگودرز شهرستان بروجرد که در ۵۴ هزارگزی باختر الیگودرز و انتهای راه مالرو سراوند واقع است. کوهستانی و معتدل است و ۱۱۶ تن
سکنه دارد. آبش از چشمه ...
سکنه دارد. آبش از چشمه ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
( ~.) (اِ.) 1 - چهل روز بعد از زایمان . 2 - چهل روزی که درویشان در گوشه ای
نشینند و به عبادت و ریاضت پردازند. 3 - چهلمین روز درگذشت کسی . 4 - اربعین (اعم
از چهل روز یا چهل سال ). 5 - مدتی معین از فصل زمستان و فصل تابستان . ؛ ~ بزرگ
الف - چهل روز از زمستان که آغاز آن مطابق هفتم دی ماه جلالی و پایانش شانزدهم بهمن
ماه جلالی است . ب - چهل روز از تابستان که اول آن مطابق است با پنجم تیرماه جلالی
و آخر آن یازدهم مرداد ماه جلالی می باشد. ؛~ کوچک الف - بیست روز از فصل زمستان که
آغاز آن از هفدهم بهمن ماه جلالی شروع می شود و در پنجم اسفند ماه پایان می یابد. ب
- بیست روز تابستان که آغاز آن دوازدهم مردادماه و آخر آن روز اول شهریور ماه می
باشد.
نشینند و به عبادت و ریاضت پردازند. 3 - چهلمین روز درگذشت کسی . 4 - اربعین (اعم
از چهل روز یا چهل سال ). 5 - مدتی معین از فصل زمستان و فصل تابستان . ؛ ~ بزرگ
الف - چهل روز از زمستان که آغاز آن مطابق هفتم دی ماه جلالی و پایانش شانزدهم بهمن
ماه جلالی است . ب - چهل روز از تابستان که اول آن مطابق است با پنجم تیرماه جلالی
و آخر آن یازدهم مرداد ماه جلالی می باشد. ؛~ کوچک الف - بیست روز از فصل زمستان که
آغاز آن از هفدهم بهمن ماه جلالی شروع می شود و در پنجم اسفند ماه پایان می یابد. ب
- بیست روز تابستان که آغاز آن دوازدهم مردادماه و آخر آن روز اول شهریور ماه می
باشد.
Farsça - Azeri sözlük Metni çevir
çillə(izah: (< çiqlə: düğün). boran. nərsənin ən qızqın yeri, burğanı
döğüş burğanında. – sevişmə burğanı. – qış çilləsi.)
döğüş burğanında. – sevişmə burğanı. – qış çilləsi.)
çele - چله other entries
Next Words